درسنامه آموزشی علوم و فنون ادبی (1) کلاس دهم رشته ادبیات و علوم انسانی و معارف با پاسخ درس 11: قافیه
خواندیم که شعر، سخنی خیالانگیز، موزون و سرشار از عاطفه و احساس است.
وزن به شعر، زیبایی میبخشد و آن را اثرگذار میسازد. اگر وزن شعری را برهم بزنیم، خواهیم دید که تا چه میزان از زیبایی و تأثیر آن کاسته میشود.
مثلاً شعر:
آب زنید راه را، هین که نگار میرسد
مژده دهید باغ را، بوی بهار میرسد
مولوی
اگر به صورت بی وزن درآید، در مییابیم که زیبایی و شورانگیزیاش را از دست داده است:
هین، راه را آب زنید که نگار میرسد
باغ را مژده دهید بوی بهار میرسد
پس، وزن برای شعر لازم است.
یکی دیگر از بایستههای شعر که بر بار موسیقایی و خوش آهنگی آن میافزاید، «قافیه» است. قافیه به زیبایی شعر میافزاید و گوش را نوازش میدهد.
به بیت زیر، توجّه کنید:
یا رب، سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت
حافظ
اگر قافیۀ آن را تغییر دهیم، به صورت زیر درمیآید که زیبایی و خوش آهنگی اوّل را ندارد:
یا رب، سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهانَدَم از بند غریبی
همانگونه که میبینیم، با آنکه تقریباً همۀ واژگان یکسان هستند، امّا فقط با تغییر واژههای قافیه، ضرباهنگِ موسیقایی و طنین پایانیِ سخن را از دست دادهایم.
قافیه و ردیف در شعر
شب عاشقان بیدل، چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اوّل شب، در صبح باز باشد
سعدی
واژۀ «باشد» در آخر دو مصرع ردیف نام دارد و«دراز» و«باز»، واژههای قافیه است.
ردیف: کلمه یا کلماتی است که بعد از واژۀ قافیه، عیناً (از نظر لفظ و معنی) تکرار میشود.
قافیه: واژههایی است که غالباً در پایان مصراعها آورده میشود و حرف یا حروف آخر آنها مشترک است.
حروف قافیه: حرف یا حروف مشترکی است که در آخر واژههای قافیه میآید. در این شعر:
به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم ازوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست
سعدی
«ارزوست» ردیف است و «خرّم» و«عالم» واژههای قافیه و«ـَـ م» حروف قافیه.
در شعر زیر، «تخت» و «بخت» واژههای قافیه هستند و «ــَـ خت» حروف قافیه.
چنین داد پاسخ فریدون که تخت
نماند به کس جاودانه نه بخت
فردوسی
قواعد قافیه
حدّاقل حروف مشترک لازم برای قافیه، تابع دو قاعده است:
قاعدۀ 1: هر یک از مصوّتهای / ا /، / و/ به تنهایی اساس قافیه قرار میگیرند.
در بیت زیر، واژههای «رعنا» و «ما» هم قافیه هستند و حرف مشترک آنها مصوّت / ا / است:
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را
حافظ
در بیت زیر:
یار بد، مار است هین بگریز از او
تا نریزد بر تو زهر، آن زشت خو
مولوی
مصوّت / و/ حرف قافیه است.
قاعدۀ 2: گاهی یک مصوّت با یک یا دو صامتِ پس از خود، قافیه میسازد:
مصوّت + صامت (+ صامت). مانندِ
کی شعرتر انگیزد خاطر که حزین باشد؟
یک نکته از این معنی، گفتیم و همین باشد
حافظ
در این شعر «ین» (مصوّت + صامت) حروف قافیه و «حزین» و «همین» واژههای قافیه هستند. این الگوی قافیه در شعر فارسی رایج است. در شعر زیر:
کسی دانۀ نیک مردی نکاشت
کزو خرمن کام دل برنداشت
سعدی
«نکاشت» و «برنداشت» واژههای قافیه و «اشت» (مصوّت + صامت + صامت) حروف قافیه است.
در این شعر:
نکونام و صاحب دل و حق پَرست
خط عارضش خوشتر از خطّ دَست
سعدی
«حق پرست» و «دست» واژههای قافیه و «ــَ ست» (مصوّت + صامت + صامت) حروف قافیه است.
تبصره: به آخر واژههای قافیه ممکن است یک یا چند حرفالحاق شود. حرف یا حروف الحاقی نیز جزء حروف مشترک قافیهاند و رعایت آنها لازم است؛
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بیتو به جان آمد وقت است که باز آیی
حافظ
ا + یی حرف قافیه است: ا حرف اصلی (طبق قاعدهٔ 1) و یی حروف الحاقی.
حروف الحاقی عبارت است از:
شناسهها، ضمایر متّصل، پسوندها، مخفّف صیغههای زمان حالِ بودن (ــَـ م، ی، یم، ید، ــَـ ند) و «ی» آخر بعضی از واژههای مختوم به ا و و مثلاً در واژههای «خدای»، «جای»، «موی»، «بوی».
تذکّر: برای پیدا کردن قافیۀ هر شعر ابتدا به سراغ ردیف میرویم، سپس واژههای قافیه و در آنها اول حروف الحاقی و سپس حروف اصلی را مشخص میکنیم. قُدما آخرین حرف اصلی کلمه را «روّی» مینامیدند.
توجّه: بعضی از شاعران برای غنیتر کردن موسیقی شعر، گاه در درون مصراعها نیز قافیه میآورند (قافیۀ درونی):
مرده بُدم زنده شدم، گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
دیدۀ شیرسـت مرا، جان دلیر است مرا
زَهرهٔ شیرست مرا، زُهرهٔ تابنده شدم
مولوی
گاهی هم شعر دارای دو قافیۀ پایانی (ذوقافیتین) است که قافیۀ اصلی در واژههای آخر مصرعهاست:
طُرفه مـیدارند یـاران صـبر مـن بـر داغ و درد
داغ و دردی کز تو باشد خوشتر است از باغ و وَرد
سعدی
تذکر
شکل نوشتاری حروف قافیه نیز باید مشابه و همسان باشد؛ مثلاً در این شعر سعدی:
پیوند روح میکند این بادِ مُشک بیز
هنگام نوبت سحر است ای ندیم، خیز
سعدی
از نظر آوایی واژههای «حضیض، لذیذ، غلیظ» میتوانند با «مشک بیز و خیز» همقافیه شوند؛ اما بهدلیل اینکه شکل نوشتاری آنها متفاوت است، قافیه کردن آنها درست نیست.
قافیه در شعر نو
قافیه در شعر نو، محدودیتهای شعر کهن را ندارد و در اینجا شاعر خود را اسیر قافیه نمیسازد، بلکه معمولاً در هر بخش سروده، دو یا چند مصرع قافیهدار به کارگرفته میشود.
مثال:
از تهی سرشار
جویبار لحظهها جاری است
چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب و اندر آب بیند سنگ
دوستان و دشمنان را میشناسم من
زندگی را دوست میدارم
مرگ را دشمن
وای امّا با که باید گفت این؟ من دوستی دارم
که به دشمن باید از او التجا بردن
جویبار لحظهها جاری...
اخوان ثالث
خودارزیابی (صفحهٔ 93 تا 96 کتاب درسی)
1) با توجه به بیت زیر، الگوی هجایی حروف قافیه را بنویسید.
در پیش بیدردان چرا فریاد بیحاصل کنم
گر شکوهای دارم زدل، با یار صاحبدل کنم
رهی مُعیّری
ردیف: کنم/ واژههای قافیه: بیحاصل، صاحبدل/ حروف قافیه -ِ ل / قاعده 2
2- واژهای قافیه و حروف مشترک آن را در هر بیت، مشخّص کنید.
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصّه سرآید
حافظ
ردیف: آید / واژههای قافیه: بَر ، سَر / حروف قافیه: -َ ر / قاعده: 2
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر، دگرباره جوان خواهد شد
حافظ
پاسخ: ردیف: خواهد شد/ واژههای قافیه: مشکفشان، جوان / حروف قافیه: ان / قاعده: 2
گوهر خود را هویدا کن، کمال این است و بس
خویش را در خویش پیدا کن، کمال این است و بس
میرزا حبیب خراسانی
پاسخ: ردیف: کن کمال این است و بس / واژهای قافیه: هویدا، پیدا / حروف قافیه: ا / قاعده: 1
3) نوع قاعدۀ قافیه را در هر بیت، مشخّص کنید.
من از دست کمانداران ابرو
نمییارم گذر کردن به هر سو
سعدی
واژههای قافیه: ابرو، سو/ حروف قافیه: و / قاعده: 1
آبِ آتش فروز، عشق آمد
آتشِ آبسوز، عشق آمد
سنایی، حدیقه
ردیف: عشق آمد / واژههای قافیه: آتشفروز، آبسوز / حروف قافیه: وز / قاعده: 2
کی رفتهای ز دل که تمنّا کنم تو را ؟
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را؟
فروغی بسطامی
ردیف: کنم تو را / واژههای قافیه: تمنّا، پیدا / حروف قافیه: ا / قاعده: 1
4) در کدام بیت، «ردیف» وجود ندارد؟ دلیل خود را بنویسید.
روز وصل دوستداران، یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد
حافظ
ردیف: یاد باد
گلاب است گویی به جویش روان
همی شاد گردد ز بویش روان
فردوسی
پاسخ: ردیف ندارد؛ روان در مصراع اوّل به معنی جاری و در مصراع دوم، به معنی جان است و قافیه هستند.
5) هریک از اصطلاحات زیر را مقابل بیت مربوط به آن بنویسید.
«قافیۀ درونی، ذوقافیتین»
ای از مکارم تو شده در جهان خبر
افکنده از سیاست تو، آسمان سپر
رشید وطواط
ذوقافیتین: جهان، آسمان/ خبر، سپر
گلزار و باغ عالمی، چشم و چراغ عالمی
هم درد و داغ عالمی، چون پا نهی اندر جفا
مولوی
قافیهی درونی: باغ، چراغ، داغ
یار مرا، غار مرا، عشق جگرخوار مرا
یار تویی، غار تویی، خواجه نگه دار مرا
مولوی
قافیهی درونی: یار، غار، جگرخوار
6) با توجه به بیت زیر به سؤالات پاسخ دهید.
نشود فاشِ کسی آنچه میان من و توست
تـا اشارات نظر، نامهرسان مـن و توست
هوشنگ ابتهاج
الف) ردیف کدام است؟
من و توست
ب) واژههای قافیه را مشخص کنید.
میان، نامهرسان
پ) حروف و قاعدۀ قافیه را بنویسید.
«ان»، قاعدهٔ 2
7) شعر زیر را از نظر کاربرد قافیه و کوتاهی و بلندی مصراعها با شعر «مهر و وفا» در کتاب فارسی سرودۀ حافظ، مقایسه کنید.
عاشقم بهار را
رویشِ ستاره در کویر را
رهنورد دشتهای عاشقی!
پُر ز بادۀ سپیده باد جام تو
ای که چون غزالِ تشنه،
آب تازه میخورد
مزرع دلم ز جاریِ کلام تو
در غبار کام تو
چارۀ فسونگران و رهزنان
در مُحاق مرگ، رخ نهفتن است
من که تشنهام زلالی از سپیده را
من که جستوجوگرم
سرودهای ناشنیده را،
شعر من که عاشقم
همیشه از تو گفتن است
ای که در بهار سبز نام تو
رسالت گل محمدی
شکفتن است!
سیّدحسن حسینی
در شعر مهر و وفا که در قالب غزل است، قافیه جای مشخصی دارد و مصراع اوّل با تمام مصراعهای زوج، همقافیه است و طول مصراعها از نظر کوتاهی و بلندی، هماندازه است.
امّا در این سروده، قافیهها پراکنده هستند و جای مشخّصی ندارند و شاعر به تناسب مطلب، قافیه آورده؛ از نظر کوتاهی و بلندی مصراعها نیز طول مصراعها متفاوت است.
واژههای قافیه: جام، کلام، کام، نام / نهفتن، گفتن، شکفتن / سپیده، ناشنیده
8) در هر یک از ابیات زیر:
الف) ردیف را مشخّص کنید. (اگر دارد)
ب) واژهها و حرف یا حروف قافیه را تعیین کنید.
پ) حرف یا حرفهای الحاقی را مشخّص کنید. (اگر دارد)
ت) حرف یا حروف اصلی قافیه را مشخّص کنید.
الف)
ای نسیمِ سحر آرامگه یار کجاست؟
منزلِ آن مه عاشق کش عیّار کجاست؟
حافظ
ردیف: کجاست / واژههای قافیه: یار ، عیّار / حروف اصلی: ار / قاعده: 2
ب)
کاشکی جز تو کسی داشتمی
یا به تو دست رسی داشتمی
خاقانی
ردیف: داشتمی / واژههای قافیه: کسی، دست رسی / حرف الحاقی: ی / حروف اصلی: -َ س / قاعده: 2
پ)
چندان که گفتم غم با طبیبان
درمان نکردند مسکین غریبان
حافظ
واژههای قافیه: طبیبان، غریبان / حروف الحاقی: ان / حروف اصلی: یب / قاعده 2
ت)
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
مولوی
ردیف: آرزوست / واژههای قافیه: گلستانم، فراوانم / حروف الحاقی: -َم / حروف اصلی: ان / قاعده: 2