درسنامه آموزشی منطق کلاس دهم انسانی و معارف با پاسخ درس 1: منطق، ترازوی اندیشه
علمی که در پی جلوگیری از خطای اندیشه است، منطق نام دارد. منطقدانان کوشیدهاند با بررسی انواع خطاهای ذهن و دستهبندی آنها، راههای جلوگیری از آنها را نشان دهند. ایشان قواعدی را که باید رعایت کنیم تا دچار خطای فکری یا اصطلاحاً مغالطه (سفسطه) نشویم، مشخص کردهاند.
مغالطات همچون بیماریهایی هستند که باید از دچار شدن به آنها برحذر بود. از این رو دانستن آنها برای منطق دان لازم است تا بتواند با آنها مبارزه کند. همان گونه که در علم پزشکی انواع بیماریها و روشهای پیشگیری و درمان آنها را بیان میکنند، در علم منطق نیز به همراه بیان قوانین حاکم بر ذهن، روشهای جلوگیری از مغالطات را بیان میکنند. البته تأکید منطق بر آموزش شیوهٔ درست اندیشیدن است تا از این طریق قادر به تشخیص خطاهای ذهن - که بیشمارند - باشیم.
ذهن انسان به صورت طبیعی بر اساس قواعدی میاندیشد. منطقدانان این قواعد را کشف کردهاند و به صورت علم منطق در اختیار ما قرار دادهاند. گرچه ذهن انسان به طور طبیعی منطقی رفتار میکند و بدون دانستن نامهای این قواعد، آنها را در زندگی خود به کار میبرد؛ اما ذهن همواره در معرض لغزش قرار دارد و معمولاً در استدلالهای پیچیده یا تعریف دقیق اصطلاحات خاص، دچار اشتباه میشود. به همین دلیل با به کارگیری علم منطق که به دسته بندی و توضیح قواعد ذهن میپردازد، سریعتر و دقیقتر میتوان عوامل لغزش و خطای ذهن را تشخیص داد.
همچنین باید توجه داشت که منطق علمی کاربردی است که تبحّر در آن به تمرین و ممارست نیاز دارد. آموختن منطق مانند آموختن دوچرخه سواری است که باید به صورت عملی فراگرفته شود و خواندن دستورالعملهای نظری، فرد را تبدیل به دوچرخه سواری ماهر نمیکند.
توجه به این نکته نیز لازم است که دانش منطق، ابزاری در خدمت سایر علوم و دانشهاست. منطق همچون سیستمهای کنترلی یک خودرو است که میزان بنزین، سرعت حرکت و گرمای موتور را به ما نشان میدهند و در مقابل مشکلات به ما هشدار میدهند؛ اما باعث حرکت خودرو نمیشوند. بدین جهت منطق را به شاقول بنّایی تشبیه کردهاند که به کارگیری آن باعث پدید آمدن بنای فکری مستحکمی میشود؛ اما آجرها و مواد لازم برای ساختن این بنا را باید از علوم دیگر تهیه کرد.
حیطۀ کاربرد منطق
اگرچه دانستن منطق برای فهم فلسفه (که سال آینده با آن آشنا خواهید شد) از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ اما باید توجه داشت که دانستن منطق تنها برای ارزیابی اندیشههای فلسفی به کار نمیرود؛ بلکه هر یک از ما در سراسر زندگی خود بدان نیازمندیم؛ زیرا میخواهیم درست فکر کنیم و درست تصمیم گیری کنیم. ما هر روزه مطالبی را برای دوستانمان بیان میکنیم؛ برای متقاعد کردن آنان دلیل میآوریم و میکوشیم تا در تعلیم و تعلّم دچار خطا نشویم یا در داد و ستد، فریب کلاهبرداران را نخوریم. امروزه با فراگیر شدن رسانهها و حجم انبوه اطلاعات صحیح و غلط، بیش از پیش نیازمند علمی هستیم که شیوههای جلوگیری از خطای اندیشه را به ما آموزش دهد. معمولاً نشریات مختلف در بسیاری از عناوین و مطالب خود، استدلالهایی را به نفع عقاید مورد نظرشان مطرح میکنند. اغلب آگهیهای تجاری نیز نوعی استدلال هستند که میخواهند مخاطب را به این نتیجه برسانند که «فلان کالا را بخرید!». اینها نمونههایی هستند که برای بررسی درستی و نادرستی آنها به منطق نیازمندیم. بنابراین استدلال آوری و تعریف کردن صحیح، اموری نیستند که تنها در محیط تحصیلی، با آنها سر و کار داشته باشیم. این امور بخشی از سخنان روزانهٔ ما را تشکیل میدهند.
دو حیطۀ اصلی منطق: تعریف و استدلال
برای آشنایی با دو حیطهٔ اصلی منطق، لازم است به تفاوت تصور و تصدیق توجه کنیم. بدین منظور به سؤالات زیر پاسخ دهید:
- آیا میدانید تاقدیس چیست؟
- آیا میدانید سیمرغ و سی مرغ چه هستند و چه تفاوتی با هم دارند؟
ممکن است اکثر شما ندانید تاقدیس چیست؛ امّا کم و بیش تصوری از مرغ و سیمرغ دارید. اکنون سیمرغ را در چند جمله توصیف کنید:
با این کار چند جمله دربارهٔ تصور سیمرغ بیان کردهاید و اوصافی را به آن نسبت دادهاید. بر این اساس میتوانیم دانش بشری را به دو حیطهٔ کلی تقسیم کنیم:
1- تصور: مانند درک ما از سیمرغ، درخت، مثلث قائم الزاویه و مانند آن. در این حالت به واقعیت داشتن یا نداشتن یا ارتباط این تصور با سایر امور، کاری نداریم و تنها همان تصور را به ذهن میآوریم.
2- تصدیق: مانند جملاتی که دربارهٔ سیمرغ بیان کردید یا جملاتی چون «درختان در روز اکسیژن تولید می کنند»، «مثلث قائم الزاویه سه زاویهٔ مساوی ندارد». همانطور که میبینید در تصدیقات، حکم و قضاوت وجود دارد و در آنها اوصافی را به چیزی نسبت میدهیم یا از آن سلب میکنیم.
تمرین (صفحهٔ 8 کتاب درسی)
از میان موارد زیر تصور و تصدیق را مشخص کنید:
سیمرغ (تصور)
سیمرغ افسانهای (تصور)
سیمرغ پرندهای افسانهای است. (تصدیق)
دانا (تصور)
توانا بود هرکه دانا بود (تصدیق)
اکنون به سؤالات زیر پاسخ دهید:
- اگر کسی تاکنون میوهٔ دارابی را ندیده باشد و بپرسد که «دارابی چیست؟» چه پاسخی به وی میدهیم؟
قاعدتاً سعی میکنیم به کمک آنچه تاکنون دیده است، دارابی را برای وی توصیف کنیم. مثلا میگوییم: یکی از مرکبات است و از نظر مزّه چیزی بین پرتقال و نارنگی است و معمولاً پوستی سبز رنگ دارد و... .
- اگر کسی تصوری از بلیت الکترونیکی اتوبوس نداشته باشد، چگونه میتوانیم آن را به وی معرفی کنیم؟
برای این کار نیز از تصورات معلوم وی استفاده میکنیم و شیء جدید را برای وی توصیف میکنیم؛ مثلاً میگوییم بلیت الکترونیکی به جای بلیتهای کاغذی استفاده میشود و چیزی شبیه کارت بانکی است که با قراردادن آن بر روی دستگاهی که در اتوبوسها یا ایستگاههای اتوبوس درون شهری نصب شده است، از مبلغی که در آن ذخیره کردهاید کم میشود، با این کار یک تصور مجهول را به کمک چند تصور معلوم «تعریف» کردهایم.
- اگر به شما که شنا بلد نیستید بگویند: «اگر شنا بلد نباشید، وارد شدن به قسمت پرعمق استخر خطرناک است»، چه نتیجهای میگیرید؟
قاعدتاً به این نتیجه میرسید که باید در قسمت کم عمق بمانید.
- اگر کسی نداند که «بلیتهای الکترونیکی در وقت و هزینهٔ ما صرفه جویی میکنند»، چگونه میتوانیم درستی این جمله را برای وی ثابت کنیم؟
برای این کار از تصدیقهای معلوم وی استفاده میکنیم و از طریق «استدلال»، درستی تصدیق جدید را به او نشان می دهیم؛ مثلاً میتوانیم برای وی مزایای این نوع بلیت را نسبت به بلیتهای کاغذی برشماریم. با این کار یک تصدیق مجهول را به کمک تصدیقهای دیگر معلوم ساختهایم. بنابراین به کمک تعریف، از تصورهای معلوم به شناخت تصورهای مجهول و به کمک استدلال از تصدیقهای معلوم به کشف تصدیقهای مجهول دست مییابیم.
از آنجا که وظیفهٔ منطق جلوگیری از خطای اندیشه است، علم منطق به دو بخش اصلی تقسیم شده است:
1- تعریف؛ که در آن روش صحیح تعریف کردن بیان میشود و به ما کمک می کند تا از تعریف اشتباه پرهیز کنیم.
2- استدلال؛ که در آن روش صحیح استدلال کردن بیان میشود و به ما کمک می کند تا از استدلال اشتباه پرهیز نماییم.
برای پرداختن به هر یک از این دو مبحث، لازم است مباحثی مقدماتی مطرح شوند. به عنوان مثال پیش از پرداختن به مبحث تعریف لازم است با نکاتی دربارهٔ مفاهیم و الفاظ آشنا شویم و پیش از ورود به مبحث استدلال با قضیه و اقسام آن آشنا شویم.
تمرین (صفحهٔ 10 کتاب درسی)
مشخص کنید که کدام یک از موارد زیر تعریف و کدام یک استدلال هستند:
- چون قاشق چوبی گرما را منتقل نمیکند، غذا را با آن هم بزنی دستت نمیسوزد. استدلال
- منطق علمی است که از خطای ذهن جلوگیری میکند. تعریف
- معلم ما در کلاس است؛ پس در خانهاش نیست. استدلال
- ترابری یعنی حمل و نقل کالا یا مسافر از جایی به جای دیگر. تعریف
فعالیت تکمیلی (صفحهٔ 10 کتاب درسی)
1- جملاتی که با «چیست» پایان میپذیرند و جملاتی که با «چرا» آغاز میشوند با کدام یک از دو مبحث اصلی منطق ارتباط دارند؟
چیست ⇐ تعریف: چرا \Leftarrow استدلال
در پاسخ به «... چیست؟» در مواردی نوع و در مواردی تعریف بیان میشود. به عنوان مثال:
اگر بپرسیم: احمد چیست؟ در پاسخ میگوییم «انسان»
و اگر بپرسیم: انسان چیست؟ در پاسخ تعریف انسان را بیان میکنیم.
به همین دلیل در سؤال پرسیده شده است که «چیست» با چه مبحثی ارتباط دارد و پرسیده نشده است که در پاسخ به سؤال از «چیست» چه چیزی ذکر میشود.
پاسخ به این سؤال آن است که «چیست» با مبحث تعریف ارتباط دارد و «چرا» با مباحث استدلال ارتباط دارد.
2- از میان موارد زیر تصورها و تصدیقها را مشخص کنید:
تصورها: منطق، کوه سهند، ارتفاعات کوه سهند.
تصدیق: منطق معیار تفکر است، تصدیق بخشی از علم است، کوه سهند مرتفع است.
3- اگر ذهن انسان به طور طبیعی بر اساس قواعدی میاندیشد، چه نیازی به خواندن منطق داریم و چرا به صرف خواندن کتابهای منطق از خطای ذهن مصون نمیمانیم؟
الف) منطق قانون طبیعی ذهن ماست و اختراع یا قرارداد اجتماعی نیست.
ب) با وجود آنکه منطق قانون طبیعی ذهن ماست، نیازمند خواندن منطق هستیم؛ زیرا ذهن در معرض لغزش قرار دارد و در مواجهه با استدلالهای پیچیده یا تعریف مفاهیم تخصصی قادر به تشخیص سریع اشتباهات نیستیم.
ج) استفاده از منطق نیازمند به دست آوردن نوعی مهارت است و بدون تمرین و ممارست نمیتوان به صورت مناسب و به موقع از آن استفاده کرد.
د) هر علمی به صرف خواندن مفید نیست و باید در عمل از آن استفاده کرد. بدین جهت به صرف خواندن کتابهای منطقی و بدون استفاده از آن، از خطا مصون نمیمانیم.
ه) گاهی انسان تحت تأثیر عوامل روانی و احساسی قرار میگیرد و عواطف و احساسات وی بر عقل او سایه میافکند.