درسنامه آموزشی جامعه شناسی (1) کلاس دهم رشته ادبیات و علوم انسانی و معارف با پاسخ درس 16: هویت ایرانی (4)؛ هویت جمعیتی و اقتصادی ایران
-
جامعه شناسی (1)
- درس 1: کُنشهای ما
- درس 2: پدیدههای اجتماعی
- درس 3: جهان اجتماعی
- درس 4: اجزا و لایههای جهان اجتماعی
- درس 5: جهانهای اجتماعی
- درس 6: پیامدهای جهان اجتماعی
- درس 7: ارزیابی جهانهای اجتماعی
- درس 8: هویت
- درس 9: باز تولید هویت اجتماعی
- درس 10: تغییرات هویت اجتماعی
- درس 11: تحولات هویتی جهان اجتماعی؛ هویت جهان اجتماعی و فرآیند تحولات هویتی
- درس 12: تحولات هویتی جهان اجتماعی؛ تحولات فرهنگی و از خودبیگانگی فرهنگی
- درس 13: هویت ایرانی 1؛ هویت فرهنگی ایرانی
- درس 15: هویت ایرانی 3؛ هویت سیاسی ایران
- درس 16: هویت ایرانی 4؛ هویت جمعیتی و اقتصادی ایران
جمعیت هر جامعه چه رابطهای با هویت آن دارد؟
در معرفی جوامع به ویژگیهای جمعیتی آنها مانند تعداد جمعیت، جوان و پیر، روستایی و شهری، بیکار و شاغل بودن جمعیت و… اشاره میکنند. چرا که جمعیت هر جامعه، بخشی از هویت آن محسوب میشود. چه رابطهای میان جمعیت و هویت جوامع وجود دارد؟
به خاطر دارم که چند سال پیش، یک روز پدرم پاکتی را به من داد که روی آن نوشته شده بود «اسناد خانوادگی». درون پاکت شجره نامهای به چشم میخورد. شجره نامهای مثل همه شجرهنامهها که نشان میداد مثلاً ساموئل در سال 1827 متولد شده و در سال 1881 از دنیا رفته است، نام او با خطی به نام ماریا که همسر او بود وصل شده بود و در زیر نام آن دو، خطوط شاخه شاخهای به چشم میخورد که دخترها و پسرهایشان را نشان میداد و بعد نوهها و نسلهای بعدشان را. خطوط را دنبال کردم تا به نام پدر و مادرم و خودم رسیدم. به این فکر میکردم که این افراد که بودهاند. چگونه روزگار گذراندهاند و اصلا زندگیشان چه فایدهای داشته است؟ آنگاه به یاد آیاتی در عهد عتیق افتادم که در آنها به ترتیب نام افرادی نه چندان شناخته شده میآید و در نسل هشتم به نام داوود (ع) میرسد و این گونه از او یاد میکند که «او پادشاهی بزرگ بود و برگزیده خداوند». فکر میکنم اگر این شجره در جایی قطع شده بود داوودی پدید نمیآمد. اگر اجداد من هم نبودند، من متولد نمیشدم و اگر من به دنیا نیامده بودم، فرزندان و نوادگانم پا به این دنیا نمیگذاشتند. کسی چه میداند شاید هدف از تولد من، پیدایش کسی به بزرگی و سروری داوود در نسلهای آینده من باشد. شاید یکی از فرزندان یا نوادگان من آدمی بزرگ شود. چه حس خوشایندی! حتی اگر کسی به یاد نیاورد که من که بودهام و چه کردهام، همین قدر که من معبری باشم برای گذار آیندگانی که شاید داوودی در میانشان باشد، کاری بزرگ است و البته بس دشوار. باید سعی کنم این دنیا را خراب نکنم؛ آن را اندکی اصلاح کنم و به بهتر از آنچه به من داده شده، تبدیل نمایم یا حداقل سعی کنم آن را خراب نکنم و دست نخورده تحویل آیندگان بدهم تا زندگیام بی ثمر نبوده باشد. آن وقت، آیندگانم از من به نیکی یاد خواهند کرد؛ حتی اگر نامم را ندانند یا وقتی آن را در شجره نامۀ خانوادگی میبینند، به نظرشان چندان شناخته شده نباشد.
«شجرهنامه»
(همه کیمیاگریم، چارلز هندی)
برای پاسخ به پرسشهای بالا، لازم است برخی از مطالب اساسی کتاب را با هم مرور کنیم. دریکی از درسها دربارۀ تفاوت جهان طبیعی و جهان اجتماعی بیان شد که جهان اجتماعی پدیدهای معنادار است. همچنین گفته شد که به آگاهیها و معانی مشترکی که جهان اجتماعی براساس آن ساخته میشود، فرهنگ میگویند. آیا این درس را به یاد میآورید؟
در درس دیگری گفته شد که هویت هر جهان اجتماعی براساس فرهنگِ (عقاید و ارزشهای کلان) آن شکل میگیرد و به همین دلیل از آن به «هویت فرهنگی» تعبیر میشود. آیا به یاد دارید این نکات را در چه درسی آموختید؟
یک بار دیگر رابطۀ آگاهی (معنا)، فرهنگ و هویت جهان اجتماعی را در کلاس بازگو کنید. تشریح این رابطه، به شما کمک میکند تا به رابطة جمعیت و هویت جهان اجتماعی پی ببرید. شما با گسترة جهان اجتماعی و چگونگی گسترش آن آشنایید. گسترش جهان اجتماعی از طریق گسترش فرهنگ و معانی آن صورت میگیرد. هر عاملی که در گسترش فرهنگ و معانی مؤثر باشد، در بسط هویت جهان اجتماعی اثرگذار است. راه گسترش هر فرهنگ، شناختن (اندیشیدن)، پذیرفتن و عمل کردن به آن است. شناختن و عمل کردن صرفاً از عهدۀ افراد و اعضای جهان اجتماعی برمیآید. اعضای جهان اجتماعی، حامل و عامل فرهنگ و معانی آن هستند. هرچه حاملان و عاملان یک فرهنگ و معانی آن بیشتر باشند، آن فرهنگ، بسط بیشتری مییابد. وضعیتی را تصور کنید که یک جهان اجتماعی تمام اعضایش را از دست بدهد آیا اثری از زندگی برای آن جهان اجتماعی باقی میماند.
روند بسط فرهنگ را به خوبی میتوان در گسترش معانی و ارزشهای خانواده مشاهده کرد. با ازدواج و تشکیل خانواده، مودّت و رحمت میان زن و مرد ایجاد میشود. با تولّد اوّلین فرزند، مودّت و رحمت میان اعضای خانواده بیشتر میشود و رحمت و مودّتی که میان زن و شوهر وجود دارد، به رابطۀ فرزند و والدین نیز تسرّی می یابد. با تولّد فرزندان بعدی و بزرگتر شدن خانواده، این معانی و ارزشها گستردهتر میشود. با گسترش خانوادهها و ایجاد نسبتهایی چون پدربزرگ، مادربزرگ، خاله، دایی، عمّه، عمو، پسرعمو و... نظام خویشاوندی شکل میگیرد که باز هم زمینۀ گسترش بیشتر مودّت و رحمت را فراهم میسازد.
به همین ترتیب، افزایش جمعیت یک جهان اجتماعی، به منزلۀ گسترش فرهنگ و معانی آن است و کاهش جمعیت یک جهان اجتماعی نیز به منزلۀ محدود شدن گستره آن است که میتواند زمینهساز بسط و تسلط جهان های اجتماعی دیگر باشد. از این رو تأمین جمعیت مناسب برای جهانهای اجتماعی، مسئلهای هویتی است.
هدف اسلام تأسیس جهان اجتماعی توحیدی و گسترش آن است. لازمه تحقق این هدف، داشتن جمعیت مناسب است. بنابراین اگر اولاً فرهنگ و معنایی که با افزایش جمعیت، بسط مییابد، فرهنگ حق باشد، نه فرهنگ باطل؛ ثانیاً افراد و اعضای این فرهنگ نیز حاملان و عاملان معانی حق باشند، افزایش جمعیت ضروری است. از این رو پیامبر اسلام (ص)، روز محشر به کثرت پیروان خود مباهات می کند.
فقدان هر کدام از این شرایط، مانع تحقق جهان اجتماعی توحیدی است.
|
|
سیاستهای جمعیتی
فرزندآوری نیاز فطری انسانها و تأمین جمعیت، از کارکردهای مهم نهاد خانواده است. ولی ممکن است در مواقعی اختلال در نهاد خانواده، جهان اجتماعی را با کاهش جمعیت مواجه کند. امروزه جوامع غربی به علتهایی مانند بالارفتن سن ازدواج، افزایش بیثباتی، فروپاشی خانوادهها و طلاق، رفاهزدگی، عافیت طلبی و مصرفگرایی و به دنبال آن، هزینه پنداشتن فرزندان و... با مسئله کاهش جمعیت و عوارضی چون پیری و سالمندی جمعیت مواجهاند.
|
|
در مواقعی که جهان اجتماعی با کاهش یا رشد جمعیت مواجه میشود، نهاد سیاست که مسئولیت هماهنگی نهادها را برعهده دارد، برای حلّ مشکل جمعیت چاره اندیشی میکند و با همراهی و همکاری مردم تدابیر و راه حلهایی را به اجرا در میآورد که «سیاستهای جمعیتی» نامیده میشود. سیاستهای جمعیتی میتواند در راستای رشد یا کاهش جمعیت باشد.
ایران ما در دو برهۀ زمانی، سیاستهای کاهش جمعیت را اجرا کرد. یک بار پیش از انقلاب اسلامی که از سال 1345 تا زمان پیروزی انقلاب به طول انجامید و طیّ آن میزان رشد سالانۀ جمعیت، از حدود 3/1 به 2/7 درصد در سال کاهش یافت.
دیگر بار، بنا به ضرورت از سال 1368 تا 1390 سیاست کاهش جمعیت اتخاذ و اجرا شد که در نتیجۀ آن میزان رشد سالانۀ جمعیت از 3/9 به 1/3 درصد کاهش یافت. تداوم این روند در آینده میتواند آثار زیان باری در پی داشته باشد. آیا میتوانید به برخی از آنها اشاره کنید؟ کاهش بیش از حد و کم سابقۀ رشد سالانۀ جمعیت، زمینۀ تغییر سیاستهای جمعیتی را فراهم آورد. از سال 1390 تجدید نظر در سیاستهای کاهش جمعیت شروع شد و سرانجام در سال 1393 اصول کلی سیاستهای جمعیتی کشور تصویب گردید.
پیشنهاد دهید (صفحهٔ 130 کتاب درسی)
متن «سیاستهای کلّی جمعیت» در جمهوری اسلامی ایران را در کلاس مطالعه کنید، سپس یک بند از آن را به دلخواه انتخاب کنید و بگویید اگر شما به جای مدیران و مسئولان کشور بودید، برای تحقق آن چه میکردید؟
منظور از هویت اقتصادی جامعه چیست؟
به آن دسته از فعّالیتهای روزمره که برای تهیه و تولید وسایل ضروری زندگی و رفع نیازهای مادّی و معیشتی خود و دیگران انجام میدهیم، کنش اقتصادی میگویند. کنشهای اقتصادی ما، بخشی از کنشهای اجتماعیاند؛ زیرا در رابطه با دیگران صورت میگیرند. مجموعهٔ کنشها، روابط و قواعدی که حول تولید و مصرف کالا و خدمات و توزیع درآمد و ثروت صورت میگیرد، نهاد اقتصاد را شکل میدهد. می دانید که نهادها در تمامی جوامع وجود دارند، ولی انواع و اشکال متفاوتی دارند. آیا اقتصاد نیز این گونه است؟ در هر جامعهای، اقتصاد در رابطه با سایر نهادها شکل میگیرد و با آنها تناسب پیدا میکند. از این رو یکی از وجوه تمایز جوامع، اقتصاد و مؤلفههای اقتصادی آنهاست. منظور از هویت اقتصادی جامعه چیست؟ شیوههای تقویت و تضعیف آن کدام اند؟

افراد خود را کارآفرین، تولیدکننده، کارگر، کارمند، تاجر و… معرفی میکنند. همۀ ما مصرف کننده یا احیاناً مالیات دهنده نیز هستیم؛ ولی به دلیل اینکه ما را از دیگران متمایز نمیکند، آن را به زبان نمیآوریم. برخی از افراد کم فروش، محتکر، دلال و… هستند ولی به دلیل ضد ارزش بودن، این کار خود را مخفی میکنند. آیا این عناوین همه نشانگر هویت اقتصادی افراد نیست؟
آیا تنها میتوان از هویت اقتصادی افراد سخن گفت؟ یا اینکه گروهها، سازمانها، کشورها و جهانهای اجتماعی نیز دارای هویت اقتصادی هستند؟ آیا مجمع خیّرین مدرسهساز، انجمن حمایت از بیماران خاص، شرکت تعاونی و… که دور هم جمع میشوند تا خدمتی به دیگران ارائه کنند، هویت اقتصادی ندارند؟ جوامع مختلف نیز هویت اقتصادی دارند. از این رو در معرفی جوامع، به ویژگیهای اقتصادی آنها اشاره میکنند. مثلاً از اقتصادهای دانشبنیان؛ تک محصولی (مانند اقتصادنفتی)؛ مقاوم / شکننده؛ دستوری/ غیردستوری؛ سرمایهداری/ سوسیالیستی/ اسلامی؛ و… یاد میکنند. ویژگیهای هویت اقتصادی جامعه ما کداماند؟
اقتصاد امروز ما، محصول رویدادهای گذشته و عملکرد کنونی ماست. این اقتصاد از سویی انواع دستاوردهای اقتصادی مانند گسترش بهرهمندی مردم کشور از آب و برق و گاز و ارتباطات، ایجاد زیرساختهای مختلف مثل سدها و نیروگاهها، توسعۀ ظرفیت تولیدی کشور در انواع محصولات، ارتقای شاخصهای بهداشت و درمان، موفقیتهای علم و فنّاوری، سازندگی خرابیهای ناشی از جنگ، جبران برخی عقب ماندگیهای تاریخی، مقابله با تحریمها و... را در پی داشته است و از سوی دیگر با معضلاتی چون تورم، بیکاری، وابستگی به نفت، توزیع نابرابر امکانات، تجملگرایی و غلبه فرهنگ مصرفی و... دست به گریبان است.

از جملۀ عوامل شکلگیری این اقتصاد در طول تاریخ معاصر ایران، کشف نفت و سرمایههای حاصل از فروش نفت به خارجیان بوده است. اگرچه سرمایههای نفتی میتواند به انواع داراییها و ثروتها مانند صنایع و کارخانجات تولیدی مختلف تبدیل شود؛ امّا اگر به درستی استفاده نشود، میتواند اقتصادی وابسته ایجاد کند که رشد و افول آن، به قیمت و درآمد نفتی وابسته است. آیا دربارۀ آثار نوسانات قیمت نفت بر یک اقتصاد وابسته چیزی میدانید؟
چنین اقتصادی از آن جهت که درآمد هنگفت و بدون زحمتی ایجاد میکند، باعث شکلگیری تولید ملی ضعیف و شکنندهای میشود که مستقیم و غیرمستقیم وابسته به نفت است؛ دولت بزرگی به وجود میآید که میکوشد رفاه اقتصادی را به مدد نفت و نه رواج کسب و کار، افزایش دهد و حتی هزینههای آموزش و بهداشت را - که در بیشتر نقاط دنیا از محل مالیاتها پرداخت میشود به کمک درآمدهای نفتی تأمین کند.
این وضعیت میتواند در کوتاه مدت احساس رفاه بیشتری را آن هم با نوسانات زیاد برای مردم به ارمغان آورد؛ اما پایدار نیست. در مقابل وضعیت شکنندهای را به وجود میآورد که میتواند مورد سوء استفادۀ طمعورزان بینالمللی قرار گیرد و از آن بهعنوان ابزاری برای ایجاد فشار برجامعه استفاده کنند. انواع تحری مهای اقتصادی نفتی و مالی با همین رویکرد علیه کشور ما اجرا شده است تا اوّلا درآمد نفتی کشور را محدود کنند؛ ثانیا از انتقال آن به کشور ممانعت ورزند.
هجوم اقتصادی به ایران تاریخی طولانی دارد و در ادوار مختلف از سوی استعمارگران غربی به صورتهای مختلفی دنبال شده است. این کار در زمان قاجار با تلاش برای اخذ امتیازات مختلف مانند امتیاز رویتر و رژی و… و در دورۀ پهلوی از طریق تاراج نفت، فروش جنگ افزار وکالاهای مصرفی و صنایع مونتاژ و تخریب بنیانهای تولید ملی به ویژه روح خود باوری ملت ایران انجام شد. در مورد نقش اصلاحات ارضی در تخریب کشاورزی ایران چه میدانید؟
تهاجم اقتصادی استعمارگران غربی در طول تاریخ، علیه سایر ملتها، اعمال میشده و در مقابل، واکنشهای آنها را در پی داشته است؛ چرا که اقتصاد، روزنۀ ورود استعمار و نابودی هویت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جوامع به شمار میرود. کمپانی هند شرقی انگلیس که با ماهیت اقتصادی و تجاری فعّالیت میکرد، عملاً ابزاری برای هویت زدایی و غارت و چپاول داراییهای عظیم مردم هند بود و مقاومت مردم هند به رهبری گاندی، نمونهای از واکنش به چنین اقداماتی بود.
جهان غرب، هویت خود را براساس اقتصاد شکل میدهد و سرمایه داری، عامل اصلی هویتی ابی افراد و جوامع غربی است. در این جهان، هویت انسانها و جوامع، بیش از هر چیز به دارایی و توان اقتصادی آنها وابسته است. جوامع دیگری که به تبعیت از غرب، رویکرد سکولار و دنیوی دارند نیز هویت سرمایه داری پیدا میکنند.
این جهان اجتماعی در اقتصاد هیچ مانعی را بر سر راه خود برنمیتابد و در مسیر گسترش خود، شیوههای اقتصادی غیرسرمایه دارانه را در سراسر جهان نابود میکند.
بنابراین برخی از کشورهای سلطه گر غرب، که از سویی اقتصاد را اساس همه چیز میپندارند و از سوی دیگر، تمامی شیوههای اقتصادی غیرسرمایه داری را نابود شده میبینند، پاشنۀ آشیل ایران اسلامی را اقتصاد میدانند؛ از این رو جنگ اقتصادی تمام عیاری را علیه کشور ما به راه انداختهاند.
در چنین موقعیتی راه نجات اقتصاد ایران و احیای هویت آن چیست؟ ایران اسلامی، آرمان بازسازی هویت اقتصادی خود را با اجرای قانون اساسی و سیاستهای اقتصاد مقاومتی تعقیب میکند. اقتصاد مقاومتی، الگویی از اقتصاد پیشرفته، مستقل و مستحکم است که با باور به تعالیم حیاتبخش اسلام و اتکا به ظرفیتهای مولدّ مردمی و دولتی، روحیه جهادی، خلاقیت، نوآوری، امید، همبستگی، و با حضور فعال و مؤثر در تعاملات جهانی، برای مردم ایران، امنیت، رفاه و پیشرفت توأم با عدالت؛ و برای جهان اسلام و بشریت الگویی ایرانی - اسلامی از رشد و شکوفایی را به ارمغان میآورد.
مردم و دولت ایران میکوشند براساس عدالت، با اتکا به دانش و فناوری و با تأکید بر استقلال، خودکفایی، منع خام فروشی ثروتهای طبیعی، حفظ اقتدار و عزت ملّی، درونزایی در عین برون گرایی هویت اقتصادی نوینی را در این سرزمین پایهریزی کنند. این هویت اقتصادی در مقابل انواع مشکلات و موانع، مقاوم و پایدار میشود تا بتواند مسیر پیشرفت را بدون تأثیرپذیری از دشمنیهای بیرونی و موانع درونی طی نماید.
پیشنهاد دهید (صفحهٔ 134 کتاب درسی)
متن «سیاستهای کلّی اقتصاد مقاومتی» در جمهوری اسلامی ایران را در کلاس مطالعه کنید و با توجّه به آن، به سؤالات زیر پاسخ دهید.
- ساز و کارهای مقاوم سازی اقتصاد ایران در برابر موانع داخلی و خارجی پیشرفت کداماند؟
- شما دانش آموزان برای تحقق اقتصاد مقاومتی چه مسئولیتی بر عهده دارید؟
مفاهیم اساسی (صفحهٔ 135 کتاب درسی)
ابعاد عینی هویت،
خلاصه کنید (صفحهٔ 135 کتاب درسی)
هر جهان اجتماعی برای گسترش و پیشرفت به جمعیت مناسب نیاز دارد.