درسنامه آموزشی جامعه شناسی (2) کلاس یازدهم رشته ادبیات و علوم انسانی با پاسخ درس 9: جهان دو قطبی
-
جامعه شناسی (2)
- درس 1: جهان فرهنگی
- درس 2: فرهنگ جهانی
- درس 3: نمونههای فرهنگ جهانی 1
- درس 4: نمونههای فرهنگ جهانی 2
- درس 5: باورها و ارزشهای بنیادین فرهنگ غرب
- درس 6: چگونگی تکوین فرهنگ معاصر غرب
- درس 7: جامعۀ جهانی
- درس 8: تحولات نظام جهانی
- درس 9: جهان دو قطبی
- درس 10: جنگها و تقابلهای جهانی
- درس 11: بحرانهای اقتصادی و زیست محیطی
- درس 12: بحرانهای معرفتی و معنوی
- درس 13: سرآغاز بیداری اسلامی
- درس 14: انقلاب اسلامی ایران؛ نقطه عطف بیداری اسلامی
- درس 15: افق بیداری اسلامی
اگر جهان غرب با حل کردن چالشهای پیشین، نیازهای دنیوی و معنوی آدمیان را برطرف میکرد، با چالشهای بنیادین جدید مواجه نمیشد، امّا فرهنگ جدید غرب، برای حلّ چالشهای گذشته، مسیری را پیمود که مسائل و مشکلات جدیدی به دنبال آورد. چالشهای جدید بهصورتهای متفاوتی آشکار میشوند؛
- اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی
- منطقهای و فرامنطقهای
- مقطعی و مستمر
- خرد و کلان
- درون فرهنگی و بین فرهنگی
- ذاتی و عارضی (چالشهای ذاتی ریشه در عقاید و ارزشهای درونی جهان اجتماعی دارند و چالشهای عارضی در اثر عوامل خارجی پدید میآیند.)
- معرفتی و علمی
- معنوی و دینی
....
چالشهای جدید در بسیاری از موارد چندین صورت دارند؛ مثلاً برخی از آنها در عین حال که اقتصادی یا اجتماعیاند، میتوانند خرد یا کلان، مقطعی یا مستمر و... نیز باشند. به نظر شما چالش فقر و غنا، نمونهٔ کدام یک از صورتهای نام برده است؟
چالش فقر و غنا
آیا میدانید اولین چالشی که در جوامع صنعتی پدید آمد، چه بود و چگونه پدید آمد؟
آموختید که اقتصاد قرون وسطی براساس روابط اجتماعی ارباب - رعیتی بود که در آن کشاورزان وابسته به زمین بودند و امکان جابهجایی نداشتند.
لیبرالیسم اولیه بیشتر رویکردی فردی و اقتصادی داشت، به حمایت و دستگیری از فقرا قائل نبود و پیامدهای زیر را به دنبال آورد:
روابط اجتماعی ارباب - رعیتی را درهم ریخت. کشاورزان را از بردگی رها کرد، به آنها اجازه داد که مهاجرت کنند و دربارهٔ شیوهٔ زندگی خود تصمیم بگیرند، موانع پیشین مانند غیر قابل فروش بودن زمین را از پیشِپای صاحبان ثروت برداشت و کشاورزان را به کارگرانی تبدیل کرد که سرمایهٔ وجود خود را به صاحبان ثروت و صنعت (سرمایهداران) میفروختند. سرمایهداران، آزادانه به بهرهکشی از کارگران پرداختند. کارگران، بردگان جدیدی بودند که ظاهرا از همه قید و بندهای پیشین، آزاد شده بودند.

نظریهپردازان لیبرال، آزادیِ فعالیتِ صاحبان سرمایه را ضامن پیشرفت جامعه میدانستند و مخالف هر نوع مداخلهٔ دولت در اقتصاد بودند. آنان حتی کمک به مستمندان را بیهوده میدانستند. در انگلستان که در انقلاب صنعتی پیشگام بود، وضعیت نوانخانهها به گونهای بود که فقیران ساکن در آنجا مرگ را بر زندگی ترجیح میدادند.
دیکنز در رمان «الیورتویست»، نوانخانهها و فیلسوفانی را که مدافع آنها بودند، به سخره گرفت.

از نظر مالتوس جمعیت شناس انگلیسی، کسانی که در فقر متولد میشوند، حق حیات ندارند. او در این باره گفته است: «انسانی که در دنیای از قبل تملک شده به دنیا میآید، اگر نتواند قدرت خود را از والدینش دریافت کند و اگر جامعه خواهان کار او نباشد، هیچ حقّی برای دریافت کمترین غذا یا چون و چرا دربارهٔ مقام و موقعیت خود ندارد. بر سر سفرهٔ گستردهٔ طبیعت جایی برای او وجود ندارد، طبیعت حکم به رفتن او میدهد و این حکم را اجرا میکند.»
ریکاردو، اقتصاددان مخالف دخالت دولت در اقتصاد، حتی افزایش دستمزد کارگران و رفاه آنان را موجب افزایش تولید نسل آنها و پیدایش مشکلات بعدی میداند و معتقد است: « اگر حکومتگران ما بگذارند سرمایه، پرسودترین راه خود را دنبال کند، کالاها قیمت مناسب خود را داشته باشند، استعداد و تلاش به پاداش طبیعی خود برسد و بلاهت و حماقت نیز مجازات طبیعی خود را ببیند، پیشرفت کشور را به بهترین وجه تأمین خواهند کرد.»

لیبرالیسم اولیه با تکیه بر شعار آزادی و بهویژه آزادی اقتصادی، راه استثمار را برای صاحبان ثروت باز کرد و عدالت را نادیده گرفت. بدین ترتیب، نخستین چالش که چالش فقر و غناست، در کشورهای غربی شکل گرفت.
مطالعه کنید (صفحه ی 78 کتاب درسی)
اندیشمندان علوم اجتماعی و سیاسی در نقد لیبرالیسم اولیه، از دو مفهوم آزادی مثبت و منفی سخن گفتهاند. نظرات آیزایا برلین در مورد این دو مفهوم را مطالعه کنید و نتیجه را به کلاس ارائه نمایید.
آیزایا برلین در نوشتهای بهنام «دو مفهوم آزادی» در سال 1958، میان آزادی منفی و مثبت تفاوت میگذارد. طبق تعریف برلین، آزادی منفی به معنای تحمیل نکردن مانع و محدودیت از طرف دیگران و آزادی مثبت بهمعنای استقلال در مقابل وابستگی به دیگران است. برلین آزادی منفی را به مکتب سنتی لیبرال مربوط میداند؛ اما آزادی مثبت از نگاه او، هم مفهومی مبهم است و هم دستخوش تحریف شده است.
شکلگیری بلوک شرق و غرب
در مقدمهٔ درس، از صورتهای متفاوت تضادها و چالشهای جدید سخن گفتیم. آیا میدانید تقسیم سیاسی جهان به بلوک شرق و غرب در زمرهٔ کدام یک از این صورتهاست و چگونه بهوجود آمد؟
برخی از اندیشمندان اروپایی برای حل مشکل فقر و غنا، در چارچوب ارزشها و آرمانهای فرهنگ جدید غرب، نظریههایی ارائه دادند. مارکس در نیمهٔ دوم قرن نوزدهم لیبرالیسم اقتصادی را نقد کرد. از نظر او، حل چالشهای جامعهٔ سرمایهداری، فقط با یک انقلاب قابل حل بود.
بعد از انقلاب فرانسه، طرفداران نظریههای لیبرالیستی در طرف راست و منتقدان این نظریه در طرف چپ مجلس فرانسه قرار میگرفتند. به همین سبب آنها را با عنوان دو جریان چپ و راست میشناختند.

بعدها مخالفان سرمایهداری که جریان چپ نام گرفته بودند، احزاب سوسیالیستی و کمونیستی را تشکیل دادند. در این میان حزب کمونیست شوروی با انقلاب سال 1917 م توانست قدرت را در روسیه بهدست گیرد.
مخالفان و طرفداران سرمایهداری طی قرن بیستم، بلوک شرق و غرب را شکل دادند. بلوک شرق شامل شوروی سابق، کشورهای اروپای شرقی و چین بود و بلوک غرب، آمریکا و اروپای غربی را دربر میگرفت.
جوامع سوسیالیستی با انتقاد از لیبرالیسم اولیه، عدالت اجتماعی و توزیع مناسب ثروت را شعار خود قرار میدادند امّا آنها نیز با مشکلات اساسی مواجه شدند.
چالش و نزاع بلوک شرق و غرب در سراسر قرن بیستم تا زمان فروپاشی بلوک شرق در سال 1991 م ادامه یافت.

این چالش، چالشی منطقهای نبود بلکه چالشی جهانی بود. بلوک شرق و غرب با دو اقتصاد و سیاست متفاوت، جهان را به دو قطب اصلی تقسیم کرده بودند و آمریکا و شوروی به عنوان دو ابرقدرت در مرکز این دو قطب قرار داشتند.
این دو قطب با اینکه از نظر سیاسی، اقتصادی و جغرافیایی در دو بخش متمایز و جدا قرار میگرفتند، به فرهنگ واحدی تعلق داشتند؛ یعنی هر دو بلوک درون فرهنگ سکولار غرب قرار داشتند.
رویکرد مارکس نسبت به عالم، رویکردی سکولار بود و در چارچوب همان بنیانهای فرهنگ غرب به حل چالشهای جامعهٔ خود میپرداخت.
بنابراین، چالش بلوک شرق و غرب از نوع چالشهایی بود که درون یک فرهنگ و تمدن پدید میآید، نه از نوع چالشهایی که بین فرهنگهای مختلف، شکل میگیرد.

گفت وگو کنید (صفحه 81 کتاب درسی)
در دوران تقسیم جهان به دو قطب بلوک شرق و غرب، هر یک از کشورهای منطقهٔ خاورمیانه به کدام یک از دو قطب تعلق داشت؟
بلوک شرق: افغانستان، سوریه، عراق، مصر
بلوک غرب: ترکیه، ایران، مصر، عربستان
با هم تکمیل کنید (صفحه ی 81 کتاب درسی)
چالش جهان دوقطبی (بلوک شرق و غرب) | |
نوع چالش | توضیحات |
منطقهای یا فرامنطقهای؟ | ................................... |
درون فرهنگی یا بین فرهنگی؟ | ................................... |
خرد یا کلان؟ | ................................... |
مقطعی یا مستمر | ................................... |
مفاهیم اساسی (صفحه 82 کتاب درسی)
جهان دو قطبی، لیبرالیسم متقدم، چالش فقر و غنا، چالش بلوک شرق و غرب، جریان راست و جریان چپ و...
خلاصه کنید (صفحه 82 کتاب درسی)
- چالش بلوک شرق و غرب از چالشهای درون تمدن جهان غرب است.
- لیبرالیسم متقدم به لیبرالیسم قرن هجدهم و نوزدهم گفته میشود.
- فرهنگ جدید غرب برای حل چالشهای پیشین خود، مسیر درستی را طی نکرد و نتوانست پاسخگوی نیازهای مادی و معنوی آدمیان باشد به همین دلیل موجب ایجاد چالشهای جدید شد.
- چالش فقر و غنا در اثر اشاعهٔ نظریات مربوط به لیبرالیسم متقدم در قرنهای 18 و 19 بهوجود آمد که معتقد به یک نظام اقتصادی فردی بود که در آن افراد یا میبایست دارای ثروت به ارث رسیده باشند و یا کاری ارائه دهند که مورد نیاز جامعه باشد وگرنه حذف میشوند و معتقدند دولت نباید در امور اقتصادی دخالت یا به مستمدان کمک کند.
- چالش بلوک شرق و غرب که تبدیل به یک چالش جهانی شد و جهان را به دو قطب تقسیم کرد، پس از ظهور آن نظریات مارکسیستی بهوجود آمد که معتقد به دخالت دولت و از بین بردن مالکیت خصوصی بود و در مقابل نظریات لیبرالیستی قرار گرفت.
- نظریهپردازان لیبرال، آزادی فعالیت صاحبان سرمایه را ضامن پیشرفت جامعه میدانستند و مخالف هر نوع مداخلهٔ دولت بودند.
آن چه از این درس آموختیم (صفحه 82 کتاب درسی)