Loading [Contrib]/a11y/accessibility-menu.js

گاما رو نصب کن!

اعلان ها
اعلان جدیدی وجود ندارد!
کاربر جدید

جستجو

میتونی لایو بذاری!
درحال دریافت اطلاعات ...

درسنامه آموزشی فارسی (1) کلاس دهم با پاسخ درس 7: جمال و کمال

آخرین ویرایش: 14:20   1401/11/26 61899 گزارش خطا

بدان که قرآن مانند است به بهشت جاودان؛ در بهشت از هزار گونه نعمت است و در قرآن از هزار گونه پند و حکمت است. و مَثَلِ قرآن، مَثَلِ آب است روان؛ در آب، حیات تن‌ها دل‌ها بود و در قرآن حیات دل‌ها بود.

قلمرو زبانی: بدان: آگاه باش / نعمت است: نعمت وجود دارد / حیات: زندگی / جملۀ دوم: سه‌جزئی با مسند / جملۀ سوم و چهارم: دو جزئی (ناگذر)
قلمرو ادبی: قرآن مانند بهشت، قرآن مانند آب: تشبیه / هزار: مجاز از زیادی و کثرت / نعمت و حکمت: سجع متوازی / تن و دل: سجع متوازن
قلمرو فکری: آب باعث زنده بودن جسم است و قرآن موجب زنده بودن روح و روان.

در قرآن، قصّه‌ها بسیار است و لکن قصّۀ یوسف (ع) نیکوترین قصه‌هاست.

این قصه، عجب‌ترین قصّه‌هاست؛ زیرا که در میان دو ضد جمع بوَد: هم فُرقَت بوَد و هم وُصلت؛ هم محنت بوَد، هم شادی؛ هم راحت بود، هم آفت؛ هم وفا بود، هم جفا؛ در بدایتْ بند و چاه بوَد. در نهایت تخت و گاه بوَد؛ پس چون در او این چندین اندوه و طرب بوَد، در نهاد خود شگفت و عجب بوَد.

قلمرو زبانی: لکن: ولی، اما / دو ضد: دو چیز مخالف / فُرقت: جدایی، دوری / وُصلت: پیوند، پیوستگی / محنت: اندوه، ناراحتی / آفت: رنج و سختی / جفا: بی‌وفایی، ستم / بدایت: آغاز، شروع / نهایت: پایان، انتها / گاه: تخت شاهی، قدرت / طَرَب: شادی / نهاد: سرشت، ذات
قلمرو ادبی: فرقت و وصلت، راحت و آفت، وفا و جفا، چاه و گاه: سجع متوازی و تضاد / محنت و شادی: سجع متوازن و تضاد / بند: مجاز از زندان / بدایت و نهایت، بند و تخت، اندوه و طرب: تضاد / وفا و جفا، چاه و گاه: جناس ناقص اختلافی / قصه و بُوَد: تکرار / جمع دو ضد بودن: تناقض.
قلمرو فکری: در آغاز، زندان و چاه است و در پایان، تخت و پادشاهی و قدرت.

گفته‌اند «نیکوترین»، از بهر آن بوَد که یوسف صدّیق، وفادار بوَد و یعقوب خودْ او را به صبرْ آموزگار بوَد، و زلیخا در عشق و درد او بی‌قرار بوَد و اندوه و شادی در این قصّه بسیار بود، و خبردهنده از او، مَلِک جبّار بوَد.

قلمرو زبانی: از بهر: برای / صدّیق: بسیار راستگو / خود: شخصاً؛ نقش بدل / مَلِک: پادشاه / جبّار: مسلّط، یکی از صفات خداوند تعالی است.
قلمرو ادبی: وفادار و آموزگار، بسیار و جبّار: سجع متوازی / بی‌قرار و بسیار: سجع مطرّف / اندوه و شادی: تضاد / یعقوب و یوسف و زلیخا: تناسب.
قلمرو فکری: یوسف (ع) بسیار راستگو و به دوستی پایبند بود و یعقوب (ع) شخصاً در صبر و بردباری آموزگار او بود.

قصّهٔ حال یوسف را نیکو نه از حُسنِ صورت او گفت، بلکه از حُسن سیرت او گفت؛ زیرا که نیکو خو، بهتر هزار بار از نیکو رو. نبینی که یوسف را از روی نیکو، بند و زندان آمد و از خوی نیکو، امر و فرمان آمد؟ از روی نیکوش حبس و چاه آمد، و از خوی نیکوش تخت و گاه آمد.

قلمرو زبانی: حال: در اینجا یعنی زندگی / حُسن: زیبایی، خوبی / صورت: چهره، ظاهر / سیرت: رفتار، باطن، شیوه / نیکورو: خوش‌قیافه / بهتر (است) هزاربار: فعل «است» به قرینۀ معنایی حذف شده / قصّۀ حال یوسف و حُسن صورت او: هرکدام دو ترکیب اضافی.
قلمرو ادبی: صورت و سیرت، نیکوخو و نیکورو، زندان و فرمان، چاه و گاه: سجع متوازی و تضاد / هزار: مجاز از زیادی و کثرت / نیکوخو و نیکورو، چاه و گاه: جناس ناقص اختلافی / حبس و چاه، تخت و گاه: تناسب / آمدن امر و فرمان: کنایه از به پادشاهی رسیدن.
قلمرو فکری: خوش‌اخلاقی بسیار بهتر از خوش‌قیافه بودن است. نمی‌بینی یوسف را، چهرهٔ زیبایش به زندان انداخت و اخلاق خوبش به شاهی رساند.

پادشاه عالم، خبر که داد در این قصّه، از حُسن سیرت او داد، نه از حُسن صورت او داد، تا اگر نتوانی که صورت خود را چون صورت او گردانی؛ باری، بتوانی که سیرت خود را چون سیرت او گردانی.

آنکه گفتیم سیرتش نیکوترین سیرت‌ها بود، از بهر آنکه در مقابلۀ جفا، وفا کرد و در مقابلۀ زشتی، آشتی کرد و در مقابلۀ لئیمی، کریمی کرد.

قلمرو زبانی: باری: البته، دستِ کم، حداقل / مقابله: برابر، رویارویی / لئیمی: پستی، فرومایگی / کریمی: بخشندگی / باری: نقش قید.
قلمرو ادبی: پادشاه عالم: استعاره از خداوند / سیرت و صورت: سجع متوازی و تضاد / جفا و وفا، زشتی و آشتی، لئیمی و کریمی: تضاد.
قلمرو فکری: اخلاق و رفتار یوسف (ع) زیباترین خُلق و خو است؛ برای آنکه در برابر بدی، خوبی و در مقابل پَستی، بزرگواری نشان داد.

برادران یوسف، چون او را زیادت نعمت دیدند و یعقوب را بدو میل و عنایت دیدند، آهنگ کید و مکر و عداوت کردند تا مگر او را هلاک کنند و عالم از آثار وجود او پاک کنند. تدبیر برادرانْ برخلاف تقدیر رحمان آمد. مَلِک تعالی او را دولت بر دولت زیادت کرد و مملکت و نبوّت، زیادت بر زیادت کرد، تا عالمیان بدانند که هرگز کید کایدان با خواست خداوندِ غیب‌دان برابر نیاید!.

قلمرو زبانی: میل: علاقه / عنایت: توجه / آهنگ: قصد، نیّت، تصمیم / کید: حیله و فریب / مکر: نیرنگ / عَداوت: دشمنی / مگر: شاید / تدبیر: اندیشه / تقدیر: سرنوشت، خواست / مَلِک تعالی: خداوند والامرتبه / دولت: بخت، حکومت / کایدان: جِ کاید، حیله‌گران.
قلمرو ادبی: نعمت و عنایت، هلاک و پاک: سجع مطرّف / عنایت و عداوت: سجع متوازی / عالم از آثار او پاک کنند: کنایه از کشتن / جملهٔ آخر: تلمیح به آیهٔ «مَکَروا وَ مَکَرالله وَ اللهُ خَیرالماکِرین» / کید و کاید: اشتقاق / غیب‌دان: تلمیح به آیۀ «عالِمُ الغَیبِ وَالشَّهادَه»
قلمرو فکری: خداوند والامرتبه بخت و اقبال یوسف را بسیار زیاد کرد و به او پادشاهی و پیامبری بخشید تا مردم جهان بدانند هرگز حیلۀ انسان‌های حیله‌گر با خواست و ارادۀ خداوندی که دانای غیب است، برابر نخواهد بود.

تفسیر سورۀ یوسف (ع)، احمدبن محمّد بن زید طوسی

قلمرو زبانی (صفحهٔ 53 کتاب درسی)

 

1- با توجّه به متن درس، معادل معنایی کلمه‌های زیر را بنویسید.
دولت: سعادت، ثروت، اقبال
کریمی: بزرگواری، بخشندگی
لئیمی: پستی، فرومایگی

2- کدام قسمت جملۀ زیر، حذف شده است؟ نوع حذف را مشخص کنید.
«نیکوخو، بهتر هزار بار از نیکو رو.»
 فعل «است» با توجه به معنی و ظاهر جمله. فعل یکی از اجزای اصلی جمله است و نبودن آن در ساختار جمله، به سادگی مشخص است.

در فارسی معیار و رایج، برخی واژه‌ها به دو شکل، تلفّظ می‌شوند؛ نظیر «مهرَبان، مهرْبان». در گفتار عادی، از هر دو گونۀ تلفظی می‌توان استفاده کرد، امّا در شعر، با توجّه به وزن و آهنگ، باید تلفّظ مناسب را انتخاب کرد.

3- در متن درس، واژه‌های دو تلفّظی را بیابید. جاوْدان- جاوِدان، روزْگار- روزِگار، پادْشاه- پادِشاه

قلمرو ادبی (صفحهٔ 53 کتاب درسی)

 

1- در بند پنجم (قصهٔ حال یوسف ...)، کدام نوع از روابط معنایی واژه‌ها، بر زیبایی سخن افزوده است؟
تناسب و تضاد

2- در جملۀ زیر، دو رکن اصلی تشبیه (مسبّه و مشبّه‌به) را مشخّص کنید.
«قرآن مانند است به بهشت جاودان.»
قرآن: مشبه
مانند: ادات تشبیه
بهشت: مشبه به جاودان: وجه شبه

3- در عبارت زیر، کدام واژه‌ها «جناس» دارند؟ چاه و گاه - روی و خوی
«از روی نیکویش، حبس و چاه آمد و از خوی نیکویش تخت و گاه آمد.»

به واژه‌هایی که در پایان دو جمله بیایند و از نظر صامت‌ها و مصوّت‌های پایانی، وزن یا هر دوی آنها هماهنگ باشند، واژه‌های «مُسَجّع» و به آهنگ برخاسته از آنها «سجع» می‌گویند. نمونه:

- هنر، چشمۀ زاینده است و دولت پاینده. سعدی
- مُلک بی‌دین باطل است و دین بی‌ملک، ضایع. کلیله و دمنه
- محبّت را غایت نیست؛ از بهر آنکه محبوب را نهایت نیست. عطّار

4- دو عبارت مُسَجّع از متن درس بیابید و ارکان سجع را مشخّص نمایید. تن‌ها- دل‌ها، نجاست- ذلت

قلمرو فکری (صفحهٔ 54 کتاب درسی)

 

1- به چه دلیل نویسنده معتقد است که: «مَثَل قرآن، مَثَل آب روان است.»؟
زیرا همچنان که آب حیات‌بخش و پاک‌کنندۀ نجاست است، قرآن نیز زندگی بخش دل‌ها و پاک کنندۀ گناهان است.

2- کدام بخش از متن درس، به مفهوم آیۀ شریفۀ «و مَکَروا و مَکَراللّه واللّهُ خیرُ الماکرین.» (آل عمران، آیهٔ 54) اشاره دارد؟
بند پایانی درس آنجا که می‌گوید: (برادران یوسف، چون او را زیادت نعمت دیدند و یعقوب را بدو میل و عنایت دیدند، آهنگ کید و مکر و عداوت کردند تا مگر او را هلاک کنند و عالم از آثار وجود او پاک کنند. تدبیر برادران بر خلاف تقدیر رحمان آمد.

3- بیت زیر، با کدام عبارت درس، ارتباط معنایی دارد؟

صورت زیبای ظاهر هیچ نیست

ای برادر، سیرت زیبا بیار

سعدی

قصۀ حال یوسف را نیکو نه از حسن صورت او گفت بلکه از حسن سیرت او گفت؛ زیرا که نیکوخوتر، بهتر هزار بار از نیکورو، نبینی که یوسف را از روی نیکو بند آمد و از خوی نیکو امر و فرمان آمد و از خوی نیکوش تخت و گاه آمد.

4- دربارۀ ارتباط مفهومی دو عبارت زیر، توضیح دهید.
- «الصّبرُ مِفتاحُ الفَرَج».
- یعغوب، خودْ را به صبرْ آموزگار بود.
صبر راهگشای همۀ مشکلات است با صبر می‌توان به اهداف خود رسید.

5- چرا نویسنده داستان حضرت یوسف را عجیب‌ترین داستان‌ها می‌داند؟
زیرا در این درس چندین امر متضاد چون غم و شادی، آسایش و بلا، جدایی و پیوستگی و... در کنار هم آمده‌اند.

درک و دریافت (صفحهٔ 55 کتاب درسی)

 

1- کدام نوع لحن برای خوانش این شعر مناسب است؟ چرا؟
لحن تغزّلی و عاطفی؛ زیرا شاعر با تناسب‌های آوایی و ایجاد موسیقی ویژه، باعث دلنشینی و شورانگیزی بیشتر در شعر شده است که این کار، در انتقال احساسات و عواطف شاعرانۀ سعدی، تأثیرگذار است.

2- چرا این سروده، در ادب غنایی جا می‌گیرد؟
زیرا شاعر در این سروده، به بیان عواطف و احساسات خود پرداخته است.