درسنامه آموزشی فارسی چهارم با پاسخ درس 1: آفریدگار زیبایی
روزی بهار، تابستان، پاییز و زمستان با هم گفتوگو میکردند. صحبت از این بود که هریک بهتر نقّاشی کرد، بماند و بقیّه از نقّاشی دست بردارند و بروند. آنها تصمیم گرفتند خورشید جهان افروز را به داوری انتخاب کنند.
خورشید پذیرفت که بین آنان داوری کند. چهار هنرمند، شروع به کار کردند.
اوّل، بهار قلم به دست گرفت؛ نخست دستی به شاخههای درختان هلو، بادام، سیب و درختان دیگر برد و بر آنها گردنبندهایی از گلهای صورتی آویخت؛ در جنگل با رنگ نیلی، گودالهای کوچک و بزرگ، درست کرد و در اطراف این گودالها گلهای نرگس و بنفشه را پراکند؛ حشرات گوناگون، زنبورهای عسل وپروانهها را روی گلها و پرندگان را در دشتها و جنگلها در حال پرواز نشان داد؛ بلبل را روی شاخه، خرگوش را میان جنگل و غوک را در برکه نشانید.
اینجا بود که بهار با خود گفت: «بگذار خورشید به این تصویرهای زیبا نگاه کند و بگوید، منظرهای زیباتر از این، میتوان ساخت؟»
خورشید از پسِ ابر خاکستری رنگ، نگاهی انداخت و از دیدن منظرهٔ طبیعت بهار، لذّت برد.
دومین نقّاش، یعنی تابستان گرم، دست به کار شد. تابستان با رنگ سبز تیره، سراسر جنگل را رنگ آمیزی کرد؛ کنار جنگل را با بوتههای انبوهِ تمشک زینت داد؛ بر شاخههای درختان میوه، آن قدر سیبِ گلگون و گلابی و میوههای دیگر آویخت که شاخهها تاب نیاورند و به سوی زمین، خم شدند؛ دشت را با خوشههای طلایی گندم پوشانید؛ مزارع را به رنگ زرد درآورد؛ رودخانهها و دریاچهها را آبی کرد. نقّاشی تابستان هم بسیار زیبا از کار درآمد.
خورشید جهان افروز از پشت ابرهای سفید، نقاشی تابستان را تماشا کرد؛ بسیار زیبا بود.
نوبت نقّاش سوم بود؛ پاییر برای کار خود، رنگهای آتشین انتخاب کرد و اوّل به سراغ جنگل رفت؛ بغضی از درختان را با رنگ زرد لیمویی پوشاند، برخی را به رنگ ارغوانی و بعضی دیگر را به رنگ قرمز روشن درآورد؛ به رنگ کاجها و سروها و صنوبرها دست نزد؛ با خود گفت: «بگذار اینها همانطور که هستند، باقی بمانند»؛ با ابرهای خاکستری رنگ، آسمان را پوشانید و نشان داد که قطرههای باران، برگهای درختان را جَلا داده است؛ روی سیمهای برق، دسته دسته، پرستوهای مهاجر نشانید.
خورشید به تصویر نقّاشی پاییز نگاه کرد؛ اما هر چه کرد، نتوانست چشم از آن بردارد.
آن گاه زمستان، قلم به دست گرفت. او با خود گفت: «تا وقتی کارم را تمام نکردهام خورشید نباید نقّاشی مرا ببیند»؛ این بود که اوّل، ابرهای خاکستری رنگی در آسمان پهن کرد و زمین را از نظر خورشید، ناپدید ساخت. او در یک روز، تمام سطح زمین را به رنگ سفید در آورد؛ بر تن کوهها و دشتها، لباس سفید پوشانید؛ سطح رودخانهها را با قشر نازکی از یخ، برّاق کرد؛ روی صنوبرها و کاجها پوشش سنگینی از برف پوشانید؛ روی برفها نقش و نگارها و جای پاهای گوناگون، نقّاشی کرد: جای پای خرگوش، کبک و آن دورها جای پای گرگ.
زمستان نیز نقش و نگارهای خود را بسیار زیبا و دل انگیز به پایان رساند.
خورشید ابرها را کنار زد و نگاهی به تصویرهای نقّاشی زمستان انداخت. در زیر نگاه پُر مِهرِ او دشتها و جنگلها و درّهها زیباتر خودنمایی میکردند.
هریک از نقاشیها بسیار زیبا بودند. داوری میان آنها دشوار بود.
پس خورشید گفت: «ای نقّاشان چیره دست! آنچه شما نقّاشی کردهاید، بسیار زیباست. به نوبت، نقّاشی کنید و اثر شگفتانگیز خود را به وجود آورید؛ بگذارید مردم نقّاشیهای شما را ببینند و از تماشای آنها لذّت ببرند».
«سعدی» میگوید:
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
درست و نادرست (صفحهٔ 13 کتاب درسی)
1- بهار، دشت را از خوشههای طلاییگندم پوشاند. نادرست
2- زمستان، جای پای گرگها را نقّاشی کرد. درست
3- داورِ این مسابقه، خورشید بود. درست
درک مطلب (صفحهٔ 14 کتاب درسی)
1- پاییز برای رنگآمیزی درختان از چه رنگهایی استفاده کرد؟ رنگهای آتشین، مثل: زرد لیمویی، ارغوانی و قرمز روشن.
2- نقّاشیهای تابستان و زمستان چه تفاوتهایی با هم داشتند؟ در نقاشی تابستان، درختان و مزارع پر از شاخ و برگ و میوه و گندم و جو بودند و آفتاب گرم و سوزان در حال تابیدن بود ولی در نقاشی زمستان همهٔ برگهای درختان ریخته و زمینهای کشاورزی نیز خالی بود و خورشید گرمایی نداشت.
3- چرا پاییز به رنگ کاجها و سروها دست نزد؟ چون کاج و سرو از درختانی هستند که همیشه سبز میمانند و شاخ و برگ آنها زرد نمیشود.
4- نقّاشی بهار و پاییز چه شباهتی با هم داشت؟ در دو فصل پاییز و بهار بارش باران و ابرهای خاکستری در آسمان وجود دارند و بارش باران باعث میشود که درختان و شاخ و برگ آنها شسته شود.
5- شما کدام یک از نقّاشیها را انتخاب میکنید؟ دو دلیل بیاورید. همهٔ نقاشیها زیبا بودند اما به نظر من پاییز زیباتر بود . زیرا 1- در آن رنگهای زیبای فراوانی وجود داشت 2- بارش باران این رحمت الهی باعث خوشحالی میشود.
6- چرا عنوان «آفریدگار زیبایی» برای این درس انتخاب شده است؟ شما چه عنوانی را برای این درس پیشنهاد میکنید؟ زیرا تنها خداوند است که میتواند تمام این زیباییها را خلق کند. عنوان دیگر این درس میتواند «زیباییهای آفرینش» باشد.
بخوان و حفظ کن: خبر داغ
خبری داشت کلاغ
گفت در گوش درخت
برگها تک تک ریخت
از سر و دوشِ درخت
سار از شاخه پرید
بال زد تا تهِ باغ
گفت با سبزه و گُل
هرچه را گفت کلاغ
دل هر غنچه تپید
رنگ گلبرگ پرید
برگ بیحوصله شد
سبزه خمیازه کشید
شاپرک خواب نبود
پَر زد از باغ گذشت
هرچه را دید و شنید
بُرد تا پهنهی دشت
آهو از دشت گریخت
رمه برگشت به دِه
عاقبت باز رسید
خبر از دشت به دِه
باد هو هو میکرد
ابر، هی میبارید
خبرِ داغ کلاغ
دِه به دِه میپیچید
شکوه قاسم نیا