درسنامه آموزشی مطالعات اجتماعی کلاس هشتم با پاسخ درس 15: حملهٔ چنگیز و تیمور به ایران
-
مطالعات اجتماعی
- فصل 1: تعاون
- فصل 2: نقش دولت در اداره کشور
- فصل 3: نوجوانان و قانون
- فصل 4: عصر ارتباطات
- فصل 5: از حرا تا نینوا
- فصل 6: عصری تازه در تاریخ ایران
- فصل 7: از غزنویان تا هجوم چنگیزخان
- فصل 8: عصر مغول و تیموری
- فصل 9: آسیا، پهناورترین قاره
- فصل 10: منطقه جنوب غربی آسیا و جایگاه ایران در آن
- فصل 11: اروپا و آفریقا
- فصل 12: قاره آمریکا و قاره اقیانوسیه
قرنهای هفتم تا نهم هجری، یکی از تلخترین و سختترین دوران تاریخی برای مردم ایران بود. در این دوره میهن عزیز ما چندین بار مورد یورش هولناک بیابانگردان مغول قرار گرفت. در نتیجهٔ این یورشها، تلفات و صدمات شدیدی به ایران وارد آمد.
دیری نپایید که فرهنگ و تمدن ایرانی - اسلامی بر شمشیر مهاجمان غلبه کرد و با تدبیر بزرگان و دانشمندان ایران زمین، نهتنها مغولان از خشونت و ویرانگری دست کشیدند، بلکه خودشان به بازسازی ویرانیها و ساختن شهرها همت گماشتند و سبب پدید آمدن آثار علمی و هنری ارزشمندی شدند.
مغولان چه کسانی بودند؟
مغولان، اقوام بیابانگردی بودند که در سرزمین مغولستان واقع در شمال چین و جنوب سیبری میزیستند. آب و هوای سرد و خشک منطقه، موجب شده بود که آنها شیوهٔ زندگی کوچنشینی و دامداری را برگزینند. قبایل مغول تا پیش از چنگیزخان پراکنده بودند و حکومتی نداشتند. این قبایل به سبب افزایش جمعیت و کمبود مراتع ناگزیر بودند برای تأمین زندگی، به غارت یکدیگر و همسایگان روی آورند.
هجوم اقوام کوچنشین به شهرها و سرزمینهای آباد، در تاریخ بارها تکرار شده است. مغولان هم پس از آنکه متحد و قدرتمند شدند، به فکر حمله به سرزمینهای آباد و تصاحب ثروت آنها افتادند. آنها نخست به چین حمله و شهر ثروتمند پکن را تسخیر و غارت کردند. مغولان سپس با فتح سرزمینهایی در غرب مغولستان، به مرزهای ایران نزدیک شدند.
هجوم مغولان به ایران
مغولان در زمان خوارزمشاهیان به ایران هجوم آوردند. در زمان سلطان محمد خوارزمشاه وقتی اعضای یک کاروان تجاری مغول به یکی از شهرهای ایران آمده بودند، به دستور حاکم آن شهر به جرم جاسوسی دستگیر و کشته شدند. چنگیزخان این موضوع را بهانه قرار داد و با لشکری عظیم به ایران هجوم آورد (616 ق). سلطان محمد به مقابله شتافت، اما در همان برخورد اول با سپاه مغول، چنان دچار بیم و هراس شد که فرار کرد. فرار او، روحیهٔ سپاهیان و مردم را ضعیف کرد. لشکریان مغول به چند گروه تقسیم شدند و به تعداد زیادی از شهرها و آبادیهای ایران یورش بردند. هر جا که مقاومتی صورت میگرفت، ساکنان آنجا به طرز بیرحمانهای قتلعام میشدند.
فعّالیت (صفحهٔ 93 کتاب درسی)
1- آیا به نظر شما علّت هجوم مغولان به ایران فقط قتل اعضای کاروان تجاری آنها بود؟
خیر- این موضوع بهانهای بیش نبود؛ ضعیف بودن حکومت خوارزمشاهیان و تسلط نداشتن بر فرمانروایان محلّی. این قبایل به سبب افزایش جمعیت و کمبود مراتع ناگزیر بودند برای تأمین زندگی و دستیابی به سرزمینهای آباد و تصاحب ثروت به همسایگان روی آورند، روحیهی خشن و جنگجویی داشتند و با از بین رفتن قراختاییان با ایران همسایه شدند و با تحریک خلیفه جهت نابودی خوارزمشاهیان حمله کردند.
2- کاربرگهٔ شمارهٔ (10) نمودار علت و معلول را در کلاس انجام دهید.
پاسخ در لینک زیر
https://gama.ir/test/detail/4183
3- از متون شمارهٔ (1) و (2) چه چیزی دربارهٔ حمله مغولها استنباط میکنید؟
مغولها اقوامی وحشی و بیابانگرد بودند و به هرجا که رسیدند شهرها و آبادیها را غارت و ویران کردند و همهی مردم را با فجیعترین وضع کشتند و برکسی هم رحم نکردند و اثرات زیانباری بر جای گذاشتند.
4- به نقشه دقت کنید و بگویید کدام ولایات ایران مورد هجوم لشکریان چنگیزخان مغول قرار گرفتند.
اترار - بخارا - گرگانج - سمرقند - مرو - توس - نیشابور - هرات - بلخ - ری - همدان - اردبیل - تبریز - مراغه
سلطان جلالالدین، پسر و جانشین سلطان محمد خوارزمشاه، شهامتی از خود نشان داد و در یک جنگ بر مغولان پیروز شد، اما به دلیل اختلافات و درگیریهای داخلی، کاری از پیش نبرد. در آن شرایط حساس، برخی از سرداران و حاکمان محلی و نیز خلیفهٔ عباسی نه تنها جلالالدین را یاری نکردند، بلکه با وی وارد جنگ شدند.
هجوم هولناک چنگیز، یکی از فجایع تاریخ ایران بود. بر اثر این هجوم، بسیاری از ایرانیان جان باختند و تعداد زیادی به اسارت درآمدند یا آواره شدند. ترس و وحشت سراسر ایران را فراگرفت و مردم دچار سرخوردگی شدند. از اینرو، میل به گوشهگیری و دوری از اجتماع در جامعه، رواج یافت. سپاهیان چنگیز در جریان هجوم به ایران، شهرها و آبادیهای زیادی را ویران کردند و آسیب فراوانی به مزارع کشاورزی و قناتها وارد آوردند. مغولان همچنین مساجد، مدارس و کتابخانهها را خراب کردند و کتابها را سوزاندند.
حکومت مغولان بر ایران
پس از مرگ چنگیز، حملات پراکندهٔ مغولان به ایران ادامه داشت، تا اینکه هلاکوخان نوهٔ چنگیز، مأمور شد فتوحات مغول را در ایران و دیگر بخشهای جهان اسلام، کامل کند. او، نخست اسماعیلیان ایران را از بین برد و قلعههای آنان را ویران کرد؛ سپس با تسخیر بغداد و کشتن خلیفه (656 ق)، خلافت عباسی را برانداخت.
هلاکوخان پس از نابودی خلافت عباسی، حکومت ایلخانان را تأسیس کرد. او به همراه فرزندان و نوادگانش، حدود هشتاد سال بر ایران فرمان راندند. در دوران فرمانروایی سلسلهٔ ایلخانان، ایران از نظر سیاسی یکپارچه و متحد شد و حکام و سرداران محلی تحت حاکمیت و سلطهٔ مغولان، قرار گرفتند. حکومت ایلخانان با سایر حکومتهای مغولی در آسیا و دولتهای اروپایی ارتباط برقرار کرد. اروپاییان هم پس از جنگهای صلیبی، بیش از گذشته علاقهمند بودند که با کشورهای مسلمان و آسیایی، رابطهٔ سیاسی و بازرگانی داشته باشند.
پس از مرگ آخرین ایلخان مغول (ابوسعید)، حکومت ایلخانان فرو پاشید. ایران بار دیگر گرفتار هرج و مرج، آشوب، جنگ و قتل و غارتهای بیحساب شد؛ یکپارچگی و اتحاد سیاسی کشور ما از بین رفت و حاکمان محلی و سرداران مغول و غیرمغول، هر کدام بر بخشی از آن مسلط شدند و با یکدیگر به رقابت و ستیز برخاستند.
قیام سربداران
همزمان با فروپاشی حکومت ایلخانان، بیعدالتی و ستمگری حاکمان محلی، خشم و نارضایتی مردم را برانگیخت و موجب بروز قیامهای مردمی در گوشه و کنار ایران شد. یکی از مهمترین این قیامها، قیام سربداران بود که از روستای باشتین در سبزوار آغاز شد. مردم سبزوار در آن زمان بر اثر تعلیمات شیخ خلیفه و شیخ حسن جوری، آمادهٔ مقابله با ظلم و ظالمان شده بودند.

ساکنان روستای باشتین که از زیادهخواهی و گستاخی مأموران حاکم مغولی خراسان به ستوه آمده بودند، به پاخاستند و مأموران مغول را مجازات کردند. آنان سپس با شعار «سربهدار میدهیم، تن به ذلّت نمیدهیم.»، سپاه حاکم مغول را در آن ولایت شکست دادند. قیام به سرعت گسترش یافت و سربداران پس از تصرف شهر سبزوار، حکومت خود را تأسیس کردند. آنان با پیروزی بر سرداران و حاکمان مغول در خراسان، قلمرو خود را به مناطق همجوار گسترش دادند. حکومت سربداران، پشتیبان مذهب شیعه بود. این حکومت محلّی پس از یورش تیمور به ایران از بین رفت.
هجوم تیمور به ایران
در اواخر قرن هشتم هجری، بار دیگر سرزمین ما با یورشهای وحشتناک اقوام بیابانگرد، از سمت شمال شرق روبهرو شد. این یورشها را شخصی به نام تیمور، فرماندهی میکرد.
تیمور پس از آنکه بر ماوراءالنهر تسلط یافت، با سوءاستفاده از اوضاع پریشان و آشفتهٔ ایران که بر هر گوشهٔ آن خانی و سرداری حکومت میکرد، چندین مرتبه به کشور ما یورش آورد. یورشهای تیمور نیز همچون هجوم چنگیز، آسیب و صدمات فراوانی به مردم ایران وارد کرد. در جریان این یورشها، عدهٔ زیادی کشته شدند و اموال و دارایی مردم غارت گردید. تیمور، امپراتوری پهناوری را بنیان گذاشت که از مرزهای چین تا شام گسترش یافته بود. پس از مرگ وی، فرزندان و نوادگانش هر کدام به بخشی از امپراتوری او مسلط شدند و با یکدیگر به دشمنی و ستیز پرداختند.
شاهرخ پسر تیمور، بر رقیبان خود برتری یافت و موفق شد بخش وسیعی از ایران را تحت تسلط خود درآورد. حکومت تیموریان سرانجام با ظهور حکومت صفویان در ایران از میان رفت.
فعّالیت (صفحهٔ 97 کتاب درسی)
5- بهنظر شما آیا انسانها در هنگام جنگ نیز باید حقوق دیگران را رعایت کنند؟ چگونه؟ آیا آنها اجازه دارند به غیرنظامیان و آثار فرهنگی و بناهای تاریخی یک کشور صدمه بزنند؟ گفتوگو کنید.
بخاطر اینکه همهی افراد از ارزش والای انسانیت برخوردارند و زمانی که تسلیم میشوند باید با آنها مدارا شود، آثار فرهنگی و بناهای تاریخی یک کشورهم اختصاص به یک دوره خاصی ندارد که به راحتی تخریب کنند. بخاطر اینکه غیر نظامیان هم نمیتوانند از خود دفاع کنند نباید مورد تهاجم قرار بگیرند.