Loading [MathJax]/extensions/TeX/cancel.js

گاما رو نصب کن!

اعلان ها
اعلان جدیدی وجود ندارد!
کاربر جدید

جستجو

میتونی لایو بذاری!
درحال دریافت اطلاعات ...

درسنامه آموزشی مطالعات اجتماعی کلاس هفتم با پاسخ درس 21: اوضاع اجتماعی ایران باستان

آخرین ویرایش: 11:29   1401/08/16 69696 گزارش خطا

مورخان فقط شرح حال و اقدامات شاهان و جنگ‌های حاکمان را مطالعه نمی‌کنند، بلکه به اوضاع اجتماعی و اقتصادی، یعنی زندگی مردم و چگونگی معیشت آنان نیز توجه می‌کنند.

روابط اجتماعی، چگونگی گذراندن زندگی و کسب و کار مردم در گذشته از موضوعات جذاب تاریخی است و خیلی از افراد کنجکاو هستند تا
درباره آن بدانند. شاید شما هم جزء این گروه باشید.

در این فصل شما با برخی نظرات مورخان درباره روابط اجتماعی و اقتصادی ایران باستان آشنا می‌شوید.

به طور کلی، از اوضاع و احوال مردم ایران باستان شواهد و مدارک اندکی به جای مانده است. با این حال مورّخان توانسته‌اند با بررسی همین آثار به جامانده تاحدودی به اوضاع اجتماعی آن دوره پی ببرند.

خانواده

در ایران باستان خانواده، هستهٔ اولیه جامعه را تشکیل می‌داد. ازدواج در نزد ایرانیان یک تکلیف دینی و پیمان مقدس بود. به همین دلیل اگر کسی عمداً از ازدواج سرباز می‌زد، گناهکار شمرده می‌شد. همچنین مردان، زمانی می‌توانستند مقام و منصبی بگیرند که همسر داشته باشند. در ایران باستان، پدر به عنوان سرپرست خانواده نقش مهمی داشت و اجرای مراسم مذهبی و حفظ امنیت خانواده برعهدهٔ او بود.

آیینه و شمعدان
استفاده از آینه و شمعدان در مراسم ازدواج یکی از رسوم به جامانده از ایران باستان است. در آن دوره در مراسم ازدواج از آینه به عنوان نماد راستی و صداقت در زندگی مشترک استفاده می‌کردند.

ازدواج معمولاً خویشاوندی و درون‌گروهی بود؛ یعنی اغلب سعی می‌کردند با افرادی از دودمان خود ازدواج کنند تا با آنها هم خون باشند و خصوصیات آن دودمان را حفظ کنند.
ایرانیان باستان برای اولاد پسر ارزش خاصی قائل بودند. این موضوع به خصوص برای شاهان و درباریان که سلطنت موروثی داشتند، اهمیت زیادی داشت. در آن دوره چند همسری نیز وجود داشت و افراد توانگر و ثروتمند چند زن داشتند.
در ایران باستان، خانواده‌ها بیشتر مواد مورد نیاز خود چون خوراک و پوشاک و ابزار را خودشان در خانه تولید می‌کردند. زنان در کنار مردان به نخ ریسی، پارچه بافی، قالی بافی و مشارکت در کشاورزی می‌پرداختند.
خانواده‌ها همچنین مرکز تربیت و آموزش بودند و اصول و ارزش‌های اخلاقی چون راستگویی، امانت‌داری، میهن‌دوستی و وفای به‌عهد و پیمان را به اعضای خانوادهٔ خود می‌آموختند. پدران، شغل خود را به پسران یاد می‌دادند همچنان که مادران به عنوان کدبانوی خانواده، رسوم خانه‌داری را به دختران آموزش می‌دادند.

فعّالیت (صفحهٔ 133 کتاب درسی)

 
1- متن را بخوانید. همفکری کنید و چند شباهت خانوادۀ امروزی را با خانواده ایران باستان پیدا و بیان کنید.
پاسخ‌های احتمالی مبنی بر وجوه تشابه: اهمیت داشتن ازدواج و تشکیل خانواده، سرپرست بودن پدر، یادگیری برخی مهارت‌ها و امور مختلف از پدر و مادر.
در وجوه تفاوت: در خانواده‌های آن زمان تمایل به ازدواج با افراد همخون وجود داشت. خانواده‌ها اغلب وسایل و کالاهای مورد نیاز را خودشان تهیه می‌کردند، و چنین مواردی در خانواده‌های امروزی به ندرت مشاهده می‌شود.

زندگی روستایی و شهری

در دورهٔ ایران باستان، اغلب مردم در روستاها زندگی می‌کردند و کشاورزان بیشترین جمعیت آن زمان را تشکیل می‌دادند. البته تعدادی قبایل نیز در گوشه و کنار سرزمین ما زندگی می‌کردند. تا قبل از سلسله ساسانیان، شهرهایی در قلمرو ایران ساخته شدند، اما تعدادشان زیاد نبود. این شهرها بیشتر محل زندگی شاهان و مأموران حکومت بود. در دوره ساسانیان، فرمانروایان شهرهای زیادی بنا کردند و جمعیت شهری به‌طور چشمگیری افزایش یافت.
در این شهرها علاوه بر مأموران حکومتی، صنعتگران، بازرگانان و پیشه‌وران نیز زندگی می‌کردند.

بقایای شهر بیشابور
بقایای شهر بیشابور در نزدیکی کازرون، استان فارس

فعّالیت (صفحهٔ 133 کتاب درسی)

 
2- کاربرگۀ شمارۀ (19) شهرهای ایران باستان را کامل کنید.
پاسخ در لینک زیر
https://gama.ir/test/detail/4257

نابرابری اجتماعی

در گذشته‌های دور اغلب جوامع و تمدن‌های باستانی، نظام طبقاتی داشتند. در فصل قبل خواندید که پس از یک‌جانشینی، تقسیم کار اجتماعی پدید آمد و افراد درگروه‌های مختلف شغلی دسته‌بندی شده بودند.
با تشکیل امپراتوری‌های بزرگ و تمرکز قدرت و ثروت در دست شاهان و شاهزادگان و سایر مقام‌های حکومتی، به تدریج اختلاف طبقاتی در جامعه به وجود آمد و طبقات اجتماعی امتیازات و حقوق متفاوتی به دست آوردند.

بی عدالتی و اختلافات طبقاتی در دوره ساسانیان به اوج رسید و جامعهٔ طبقاتی این دوره بسیار تبعیض آمیز بود. به طور کلی جامعه به دو طبقهٔ بزرگان و عامه مردم تقسیم می‌شد:
1-  شاه و شاهزادگان، موبَدان زرتشتی، فرماندهان نظامی و دبیران به عنوان اشراف و بزرگان شناخته می‌شدند.
2- پیشه‌وران، بازرگانان و کشاورزان و دامداران نیز عامه مردم محسوب می‌شدند.

در این جامعه، از عدالت خبری نبود و اشراف و بزرگان از حقوق و امتیازات زیادی برخوردار بودند. آنها زمین‌ها و ثروت‌های فراوان داشتند اما از پرداختن مالیات معاف بودند. از حقّ تحصیل و آموزش برخوردار بودند و خود را صاحب جان و مال مردم می‌دانستند.
کشاورزان با آنکه اکثریت جامعه را تشکیل می‌دادند و فعالیت اقتصادی مهم بر دوش آنها بود، از بسیاری از حقوق اجتماعی محروم بودند. شرایط تحصیل برای عامه مردم سخت و دشوار بود. بار سنگین مالیات بردوش آنها بود و درجنگ‌ها، سپاه پیاده نظام را تشکیل می‌دادند. اگر کسی از جنگ فرار می‌کرد به شدت مجازات می‌شد.

در این دوره، موبدان زرتشتی که خود جزء طبقه بزرگان بودند از این اختلاف طبقاتی حمایت می‌کردند و در دستگاه حکومتی نفوذ زیادی داشتند. در جامعه طبقاتی، رفتن از طبقه ای به طبقهٔ دیگر بسیار سخت و تقریباً ناممکن بود؛ یعنی فرزند کشاورز می‌بایستی تا ابدکشاورز بماند. همچنان که اشراف‌زادگان همیشه درگروه اشراف می‌ماندند. افراد از طبقه محروم نمی‌توانستند با بزرگان ازدواج کنند. لباس و مسکن طبقات نیز متفاوت بود. در شهرها پیشه‌وران و کشاورزان نمی‌‌توانستند در محلّهٔ خاصّ بزرگان سکونت کنند و به ناچار در حومهٔ شهرها ساکن می‌شدند. در دورهٔ ساسانی طبقات مختلف حتی آتشکده‌های جداگانه‌ای داشتند. این وضع طبقاتی بر روابط، آداب و معاشرت مردم نیز تأثیر گذاشته بود. در چنین شرایطی بود که مردم سخت‌کوش و حق طلب ایران، از دین اسلام استقبال کردند و مسلمان شدند، زیرا در این دین انسان‌ها در برابر خدا با هم برابرند و تنها کسانی که درستکار هستند و تقوای بیشتری دارند، نزد خدا گرامی‌تر هستند.

بقایای آتشکده بازهٔ هور
بقایای آتشکده بازهٔ هور، راه مشهد به تربت حیدریه، از آتشکده‌های دوره ساسانیان
نقش برجستۀ کِرتیر
نقش برجستۀ کِرتیر، موبد معروف دورۀ ساسانی در نقش رجب (استان فارس)

در دورهٔ ایران باستان، شاهان و شاهزادگان زندگی بسیار پرتجملی داشتند و در کاخ‌ها به خوشگذرانی می‌پرداختند. برای مثال خسرو پرویز تاجی داشت که مقدار زیادی طلای خالص در آن به کار برده شده بود و مرواریدهای آن به اندازه تخم گنجشک بودند. در آن دوره، تاج سنگین را از سقف آویزان می‌کردند و شاه زیر آن می‌نشست. خسرو پرویز شطرنجی داشت که مهره‌های آن از یاقوت و زمرد بود و بر تختی می‌نشست که از عاج فیل درست شده و نرده‌های آن از طلا و نقره بود.
آیا می‌دانید شاهنامه فردوسی یکی از منابعی است که مورّخان برای پی بردن به اوضاع واحوال مردم دورهٔ ایران باستان، از آن استفاده می‌کنند؟

بیشتر بدانیم
حکایت خسرو انوشیروان و مرد کفشگر در شاهنامه، نکته‌های جالب و خواندنی را دربارهٔ اوضاع اجتماعی دورهٔ ساسانی به ما می‌آموزد. بر پایهٔ این حکایت، در جریان یکی از لشکرکشی‌هایی که سپاه ایران به مقابله با سپاه روم رفته بود، براثر طولانی شدن جنگ، خزانه خالی و تدارکات تمام شد. به پیشنهاد بوذرجمهر وزیر انوشیروان، شاه موافقت کرد که از بازرگانان شهر نزدیک، پول قرض کنند. یکی از بازرگانان که کفش فروش بود، پذیرفت به لشکر کمک کند اما در مقابل تقاضایی نیز از شاه داشت و به فرستاده بوذرجمهر گفت:

بِدو گفت کفشگر کِِای خوب چهر   نرنجی بگویی به بوذَرجُمهر
که در آن زمانه مرا کودکی است   که بازار او بر دلم خوار نیست
بگویی مگر شهریار جهان   مرا شاد گرداند اَندر نهان
یکی پور دارم رشید به جای   به فرهنگ جوید همی رهنمای
فرستاده گفت این ندارم برنج   که کوتاه کردی مرا راه گنج
اگر شاه باشد بدین دست گیر   که این پاک فرزند گردد دبیر
به یزدان بخواهد همی جانِ شاه   که جاوید بادا سزاوارِ گاه

اما وقتی پیغام به شاه رسید پاسخ داد:

بدو شاه گفت ای خردمند مرد   چرا دیو چشم تو را خیره کرد
برو همچنان بازگردان شتر   مبادا اَزو سیم خواهی و دُر
چو بازارِگانْ بَچّه، گردد دبیر   هنرمند و با دانش و یادگیر
به ما بر، پس از مرگ نفرین بود   چو آیین این روزگار این بود
فرستاده برگشت و شد با درم   دِل کفشگر گشت پر درد و غم

واژه‌ها: بازار = رونق و شکوه، مایهٔ عظمت / دیو = اهریمن / بازارگان بچّه = فرزند بازرگان / پور = پسر / شد با درم = پول را برگرداند

مجسمه فردوسی

آرامگاه فردوسی، خراسان رضوی
آرامگاه فردوسی، خراسان رضوی

فعّالیت (صفحهٔ 136 کتاب درسی)

 
3- با کمک معلم اشعار بالا را بخوانید و بگویید:
الف) کفشگر چه تقاضایی از شاه داشت؟
ب) شاه در پاسخ چه گفت؟
ج) از خواندن این حکایت به چه نکاتی در زندگی اجتماعی دورۀ ایران باستان پی می‌برید؟
به طور خلاصه، مرد کفشگر تقاضای باسواد شدن فرزندان خود را در قبال کمک مالی به لشکر داشت، اما شاه موافقت نکرد و گفت: اگر بچه‌ی بازرگان باسواد شود، آن گاه می‌خواهد مثل ما بر تخت سلطنت بنشیند. از این حکایت می‌توان پی برد که عامه مردم در آن دوره از حقوق و امتیازاتی محروم بوده‌اند و این امتیازات در انحصار طبقه‌ی بزرگان بوده است.
4- از نظر دین اسلام مردم برای باسواد شدن و تحصیل از چه حقوقی برخوردارند؟ حق برخورداری از سواد و تحصیل در این زمان را با دوران باستان مقایسه کنید.
امروزه حق تحصیل و سواد آموزی نه تنها برای همه اعم از زن و مرد و از هر قشر و طبقه‌ای که باشند، به رسمیت شناخته می‌شود، بلکه حکومت سواد آموزی را تشویق و ترویج می‌کند. (مراجعه به اصل 30 قانون اساسی)