درسنامه آموزشی اقتصاد کلاس دهم ادبیات و علوم انسانی با پاسخ درس 4: مرز امکانات تولید
موقعیت
آن شب و پس از بازگشت پدر از سر کار، امیرحسین (پسرک 4 ساله خانواده) در آشپزخانه بود و تلاش میکرد تا درون قابلمه شام روی گاز را ببیند که ناگهان چهارپایه زیر پایش سُر خورد دست امیرحسین به قابلمه خورد و همه خورشتقورمه سبزی برگشت روی فرش آشپزخانه. صدای گریه امیرحسین آنقدر بلند بود که صدای مهیب افتادن قابلمۀ پرُ از خورشت اصلاً به گوش نیامد. بعد از جمعوجور شدن آشپزخانه که یک ساعتی هم طول کشید، مادر در مدتی کمتر از 15 دقیقه یک کوکوسبزی خوشمزه درست کرد.
امیرعلی (با تعجب و تحسین): عجب سرعتی! به شما میگن کدبانو!
ستایش: مامان نمیشد به جای کوکو، تنماهی میذاشتین و یه کم هم شِوید به برنج میزدین و یه شوید پلو و ماهی باحال میخوردیم؟ اونم مثل این کوکو سریع آماده میشدا!
مادر: نه مامان، تن ماهی نداشتیم. تازه من برای درست کردن قورمه سبزی یه کم سبزی اضافه آوردم، یه چیزایی به اون اضافه کردم و سرخش کردم.
امیرعلی: کاشکی درس خوندنم همین طوری بود؛ منطق میخوندیم، بعدش یه چیزایی بهش اضافه میکردیم و میرفتیم امتحان فلسفه میدادیم!
ستایش: خستهنشی داداش! شما همون منطقش رو هم نمیخونی! میای خلاصههای منو برمیداری! ولی کاشکی کارگاه بابا اینا این طوری بود! به محصولاتشون یه چیزی اضافه و کم میکردن، میشد یه محصول دیگه!
پدر در حالی که در فکر دردسرهای شستنفرشِ قرمه سبزی خورده آشپزخانه بود، توجهش جلب شد و گفت: عجب ایدهای! من اگه یه تغییر کوچیک روی محصول بدم، میشه یه محصول جدید!
امیرعلی (درحالی که کمی هم به غرورش برخورده بود): خُب فرض کنیم که این کارو میشه انجام داد، بعدش میخواین چند تا از این تولید کنین و چند تا از قبلیه؟
پدر (با چشمانی که از شدت تعجب گرد شده بود): شما دوتا امشب عجب حرفایی میزنین!! خانوم به اینا چیدادی که انقدر خوب فکرشون کار میکنه؟
امیرعلی (با ابرویی بالا انداخته مثل یک مدیرکل): ما همیشه همین طوری هستیم! شماها ما رو قبول ندارین و به حرفمون گوش نمیدین.
مادر: خیلی خبحالا! تو نمیخواد از آب گلآلود ماهی بگیری. شامتونو بخورین از دهن افتاد. ساعت 11 شب شدهها. نمیخواین بخوابین؟! من فردا هشت صبح دانشگاه کلاس دارم. تصحیح برگهها هم هنوز تموم نشده!
گفتوگو در کلاس (صفحه 35 کتاب درسی)
1- به نظر شما، چگونه میتوان تصمیم گرفت که آقای محمدی از هر محصول چه تعداد تولید کند؟
2- آیا آقای محمدی باید همه منابعی را که در اختیار دارد صرف تولید کند؟
نقشهراه
ما در این درس به دنبال آنیم که بتوانیم یک الگو برای استفاده حداکثری از منابع کمیاب پیدا کنیم و همچنین در پایان درس بتوانیم:
- مفهوم تخصیص بهینه، کارایی و هزینه فرصت را با توجه به مدل مرز امکانات تولید توضیح دهیم.
الگوهای اقتصادی
در درس پیش با اصول و مفاهیم اولیه انتخاب درست آشنا شدیم. یکی از الگوهایی که میتوانیم با آن، کاربرد این اصول را در انتخاب بهینه تمرین کنیم، الگوی مرز امکانات تولید است. اما پیش از آنکه با این الگو آشنا شویم، ابتدا کمی پیرامون نقش الگو در علم اقتصاد صحبت خواهیم کرد.
الگو (model) نمایشی ساده از واقعیتی پیچیده است؛ مثلاً نقشه راهها یک الگوست؛ زیرا جزئیات از جمله ساختمانها، درختان و دستاندازها را نشان نمیدهد. نقشه فقط راههای اصلی و فرعی را نشان میدهد تا شما بدون درگیر شدن در جزئیات غیرلازم، بتوانید از جایی که هستید به جایی که میخواهید، بروید.
الگوی آناتومی بدن انسان که در زیستشناسی استفاده میشود هم یک الگوست تا به سادهترین شکل ممکن بخشهای مختلف بدن انسان و نحوه ارتباط آنها را نشان دهد. به همین ترتیب، در اقتصاد هم الگوهایی وجود دارد که بسیاری از جزئیات دنیای واقعی را رها میکند تا به ما کمک کند بر آنچه اهمیت دارد، متمرکز شویم. الگوی مرز امکانات تولید یکی از این الگوهای اقتصادی است که اجازه میدهد تا درک بهتری از بده-بستانهای یک کشور در استفاده از منابع کمیاب پیدا کنید.
الگوی مرز امکانات تولید
یکی از انتخابهای اساسی را که هر کسبوکار، مثلاً یک شرکت تولیدی، با آن روبهروست در نظر بگیرید: این شرکت چگونه میتواند منابع کمیاب خود را در میان انواع تولیدات تقسیم کند؟ مثلاً تصور کنید شرکتی راهاندازی کردهاید که فقط بستنی و آبمیوه تولید میکند. جدول زیر مقادیر مختلفی از بستنی و آبمیوه را که شرکت شما در هفته میتواند تولید کند، نشان میدهد. روشن است که اگر همه منابع کمیاب فقط برای تولید بستنی به کار رود حداکثر 1000 عدد بستنی در هفته تولید میشود و البته دیگر امکان تولید آبمیوه وجود نخواهد داشت (نقطه الف). در مقابل، اگر همه منابع شما صرف تولید آبمیوه شود، در مجموع 500 بطری تولید میشود و بستنی تولید نمیگردد (نقطه و). مابقی نقاط نیز نشان میدهد که منابع کمیاب بین تولید این دو کالا تقسیم شده است، بهطوری که در نقطة ب بیشتر منابع به تولید بستنی اختصاص یافته و در نقطه هـ بیشتر صرف تولید آبمیوه شده است، به خطی که از اتصال این نقاط بهدست میآید، مرز امکانات تولید (production possibilities frontier (PPF)) گفته میشود و نشاندهنده حداکثر امکان تولید شرکت شما با منابع موجود است.
مقدار تولید بستنی (عدد) | مقدار تولید آبمیوه (بطری) | |
الف | 1000 | 0 |
ب | 900 | 100 |
ج | 750 | 200 |
د | 550 | 300 |
هـ | 300 | 400 |
و | 0 | 500 |
مرز امکانات تولید مرزی است بین آنچه یک کسبوکار (همانند یک شرکت تولیدی) با استفاده از منابع موجود و دردسترسش میتواند تولید کند و آنچه نمیتواند. این کسبوکار میتواند هر سطح تولید را که با نقطهای برروی مرز امکانات تولید نشان داده شده است، انتخاب کند؛ برای مثال، نقطه ز یک ترکیب از 550 عدد بستنی و 200 بطری آبمیوه را نشان میدهد. روشن است که اگر بخواهد میتواند نقطه ز را تولید کند. اما مرز امکانات تولید به ما نشان میدهد که اگر 550 عدد بستنی تولید شود، باز هم منابع کافی برای تولید 300 بطری آبمیوه (بهجای 200 سطل)، وجود خواهد داشت (نقطه د). بنابراین شرکت میتواند ترجیح دهد که با استفاده از منابعش در نقطه د تولید کند به جای اینکه در نقطه ز تولید کند. به طور کلی، بهتر است یک شرکت، بهجای تولید در درون مرز امکانات تولید، بر روی مرز امکانات تولید کند. نقاط خارج از مرز مانند نقطۀ ح غیرقابل دستیابی است و منابع کافی برای تولید آن وجود ندارد. همین امر درباره یک کشور هم وجود دارد. کشورها باید تصمیم بگیرند که منابع کمیاب خود را چگونه میان تولید کالاها اختصاص دهند. البته هر کشور صرفاً دو کالا تولید نمیکند، اما کار کردن با یک الگوی واقعی که شامل هزاران کالا و خدمات است، بسیار دشوار است و از این رو میتوان تولیدات یک کشور را همچون تولیدات یک شرکت، بهصورت ساده با دو کالا نشان داد.
فعالیت فردی در کلاس (صفحه 37 کتاب درسی)
نموداری برای مرز امکانات تولید یک کشور رسم کنید!
فرض کنید کشوری صرفا دو کالای گندم و خودرو تولید میکند. در نمودار بالا بهجای مقدار بستنی در محور عمودی، مقدار گندم (به کیلوگرم) و بهجای مقدار آبمیوه در محور افقی، تعداد خودرو را قرار دهید. با استفاده از همان ارقام جدول صفحه 36، مرز امکانات تولید را برای این کشور رسم کنید.
هزینه فرصت اجتماع
نظر شما درباره این جمله چیست: «چیزی به نام ناهار مجانی وجود ندارد». در اقتصاد از این جمله برای اشاره به بعضی از مدارس که در گذشته ناهار رایگان به دانشآموزان میدادند، استفاده میشود. ناهاری که حتی اگر برای دانشآموزان رایگان باشد، برای جامعه رایگان نیست.
تولید غذا به منابع نیاز دارد. از این منابع میتوان برای تولید چیزهای دیگری استفاده کرد. بنابراین برای داشتن «ناهار رایگان» باید بپذیریم که از بعضی کالاها یا خدمات دیگر کمتر داشته باشیم. حتی کالاهایی که برای افراد «رایگان» است، معمولاً برای تولیدشان زمان صرف میشود و هزینه فرصتی برای جامعه دارد؛ پس هر چند برای فرد ممکن است ناهاری رایگان باشد، اما برای جامعه چنین نیست.
مرز امکانات تولید به ما اجازه میدهد تا هزینه فرصت یک شرکت یا یک کشور را زمانی که بیش از یک کالا تولید میکند، مجسم کنیم. فرض کنید شرکتی در نقطه ج در نمودار بالا شروع به تولید 750 عدد بستنی و 200 بطری آبمیوه میکند. هزینه فرصت تولید 150 عدد بستنی بیشتر چقدر است؟ برای تولید بستنی بیشتر نیاز است که شرکت به سمت چپ و بالا در طول مرز امکانات تولید جابهجا شود، یعنی در این حالت از نقطۀ ج به نقطه ب برویم. در نقطۀ ب، تولیدات شرکت 900 عدد بستنی است؛ یعنی 150 عدد بیشتر از تولیدات در نقطه ج است. همچنین شرکت، 100 بطری آبمیوه در نقطه ب تولید میکند که 100 عدد کمتر از تولید آبمیوه در نقطه ج است. بنابراین هزینه فرصت 150 عدد بستنی بیشتر، 100بطری آبمیوه است. به این دلیل که برای تولید 150 عدد بستنی بیشتر، شرکت باید از تولید 100 بطری آبمیوه، صرفِ نظر کند.
مرز امکانات تولید نشان میدهد که برای داشتن بستنی بیشتر، شرکت تولیدی ما باید از مقداری آبمیوه صرف نظر کند. بطریهای از دست رفته، هزینه فرصت بستنی بیشتر است.
فعالیت فردی در کلاس (صفحه 38 کتاب درسی)
فرض معکوس؛ یعنی بده بستان تولید آبمیوه بیشتر و حرکت از نقطه ج به د را تحلیل کنید!
کارایی و ناکارایی
فرض کنید که شما در تیم ورزشی دو و میدانی مدرسه عضو هستید و تخصص اصلی شما دوی 1500 متر است. دوستتان هم در تیم عضو است و در مسابقه به همان سرعت شما میدود؛ ولی دوی 100 متر و 1500 متر برایش فرقی نمیکند، چون در هر دو رکورد مناسبی دارد. اگر مربی، شما را برای دوی 100 متر و دوستتان را برای دوی 1500 متر انتخاب کند، باعث ناراحتی شما میشود. با عوض کردن موقعیتها، شما وضعیت بهتری پیدا میکنید و دوستتان نیز مشکلی نخواهد داشت. تلاش برای به دست آوردن کارایی به معنای یافتن موقعیتهایی برای پیشرفت، مانند این مثال است؛ موقعیتهایی که در آن، بهتر شدن وضعیت کسی باعث بدتر شدن وضعیت دیگری نشود.
فرض کنید ارائهدهندگان دسترسی به اینترنت در یک کشور، دو کارگر را برای ارتباط هر خانه با سرویس اینترنت میفرستند. با اینکه یک کارگر میتوانست کار را به همان سرعت انجام دهد! در این صورت تولید در این کشور ناکارا خواهد بود. در مقابل، اگر شرکتها روش کاراتر ارسال یک کارگر را اتخاذ میکردند، کارگر کمتری در این صنعت نیاز میشد و کشور میتوانست با آن کارگر، تولیداتش در کالاها و خدمات دیگر را گسترش دهد.
در شکل بالا دلیل آن را میتوانید ببینید. در این شکل، یک کشور از تمام منابعش استفاده میکند تا یکی از این دو را تولید کند: اتصالات اینترنت یا تیشرت. نقطه الف ترکیب تلاقی تیشرت و اتصال اینترنت را برای زمانی که دو کارگر برای اتصال به هر خانه فرستاده میشوند، نشان میدهد: 500 خانه که به اینترنت متصل شدهاند و 1000 تیشرت که در یک هفته تولید شدهاند.
توجه کنید که نقطه الف در زیر مرز امکانات تولید قرار دارد. این ناحیه نقاطی است که تولید در آن ناکاراست. هر نقطه در زیر مرز امکانات تولید، نشاندهنده این است که اقتصاد از بیشترین منابعش استفاده نکرده است؛ زیرا حداقل بیشتر از یک کالا میتوانست تولید کند، بدون اینکه کالاهای دیگر حذف گردند. با تغییر نحوه استفاده از منابع، در این مورد، با ارسال تنها یک کارگر اتصال کابل به هر خانه، کشور میتواند به نقطهای روی مرزهای امکانات تولید خود حرکت کند. به طوری که اگر نیروی کار آزاد شده در خود صنعت اتصال کابل اینترنت به کار گرفته شود، اتصال بیشتری از خانهها انجام میگیرد؛ یعنی کشور از نقطه الف به نقطه د جابهجا میشود؛ اما اگر از کارگر اضافی برای تولید تیشرت استفاده شود، تولید از نقطۀ الف به نقطۀ ب انتقال مییابد. به عنوان گزینه سوم هم کارگر اضافی میتواند بین دو صنعت تقسیم شود؛ مثلاً نیمی از روز به اتصال کابل بپردازد و نیمی از روز را در کارگاه تولیدی کار کند تا هم تیشرت بیشتر و هم خانههای بیشتری را به اینترنت متصل کند. در این صورت، کشور از نقطه الف به یک نقطه مانند ج حرکت میکند.
بنابراین وقتی تولید ناکارا باشد، این امکان وجود دارد که حداقل بیشتر از یک کالا تولید شود؛ بدون آنکه از تولید کالاهای دیگر کاسته شود. ناحیه خارج از مرز فقط نقاطی هستند که کشور میتواند آرزوی رسیدن به آنها را داشته باشد. این نقاط با فرض ثابت ماندن منابع کشور، غیرقابل دستیابی هستند زیرا کشور منابع کافی برای تولید در آن سطح را ندارد. بعدا راههایی برای رسیدن به این نقاط را میآموزیم.
به این ترتیب اگر یک شرکت یا کشور، از تمامی فرصتهای خود برای بهترشدن وضعیت خودش استفاده کرده باشد، به گونهای که این بهبود وضعیت، موجب بدترشدن وضع دیگران نشده باشد، اقتصاد آن شرکت یا کشور کارا 1ست؛ یعنی شرکت یا کشور از منابع موجود خود، بیشترین استفاده را میبرد. در غیر این صورت حداقل بیش از یک کالا یا خدمت میتوان در دسترس مردم قرار داد؛ بدون آنکه کالاها یا خدمات دیگر کاهش پیدا کنند. توجه داشته باشید هنگامی که روی مرز کارایی قرار داریم، بهترشدن وضعیت ما، مستلزم بدترشدن وضع دیگری خواهد شد.
برای تفکر و تمرین (صفحه 40 کتاب درسی)
1- کارگاه آقای محمدی، پس از ایده خوب ستایش دو محصول را در خط تولید شماره یک خود، تولید میکند. یکی کودهایزیستی برای گیاهان آپارتمانی و دیگری سمهایزیستی. این شرکت تولیدی، با مرز امکانات نمودار بالا روبهروست. هر کدام از شرایط زیر به کدام یک از موارد: انتقال مرز امکانات، جابهجا شدن در طول مرز امکانات یا بدون تغییر اشاره میکند؟
- تعداد کارگران تولیدکننده کودزیستی افزایش مییابد.
- مقدار سمزیستی که مشتریان میخواهند، افزایش مییابد.
- بعضی از کارگران خط تولید سمزیستی، در حال حاضر بیکارند.
- منابع و مواد اولیه جدید این اجازه را به شرکت میدهند تا هر دو محصول، به مقدار بیشتری تولید شود.
- یک فناوری جدید، منابع موجود برای تولید هر دو محصول را افزایش داده است.
2- یکی از مهمترین انتخابهایی که معمولاً کشورها با آن روبهرو هستند، انتخاب در صرف منابع بیشتر در تولید غذا یا امنیت و دفاع است. این انتخاب با مثال معروف کَره یا اسلحه است که در خلال جنگجهانی دوم مطرح شد. فرض کنید در نمودار قبل (نمودار صفحه 40)در محور عمودی بهجای کودهایزیستی، تعداد اسلحه و در محور افقی بهجای سمزیستی، مقدار کره را جایگزین کنیم (نمودار زیر).
با توجه به نمودار فوق، به سؤالات زیر پاسخ دهید.
|
|
- چند واحد کره در نقطه و تولید شده است؟ ........... چه تعداد اسلحه در این نقطه تولید شده است؟........
- چند واحد کره در نقطه الف تولید شده است؟........ چه تعداد اسلحه در این نقطه تولید شده است؟........
- با جابهجا شدن از نقطه و به نقطه هـ چه تعداد اسلحه بیشتری تولید میشود؟ ........
- چقدر کره کمتری در نقطه هـ نسبت به نقطه و تولید شده است؟ ........
- چرا تولید در نقطه ز، ناکاراست؟ ........
- چرا دستیابی به نقطه ح غیرممکن است؟ ........
- اگر مرز امکانات تولید یک خطراست با شیبمنفی بود، آیا بازهم قانون افزایش هزینه فرصت وجود داشت؟ ........ توضیح دهید. ........
- در کجای مرز امکانات تولید در نمودار صفحه قبل قرار بگیریم تا در حالت کارایی باشیم؟
تحلیل کنید (صفحه 42 کتاب درسی)
چگونه میتوان بر روی منحنی مرز امکانات تولید، تخصیص بهینه و انتخاب کارا را نشان داد.