متن درس علوم و فنون ادبی (3) دوازدهم رشته انسانی و معارف با پاسخ درس 4: سبکشناسی قرنهای دوازدهم و سیزدهم: دورهٔ بازگشت و بیداری
چنان که خواندیم، سبک بازگشت تغییر و تحول چندانی در شیوهها و ویژگیهای سخن به وجود نیاورد. بلکه بازگشتی به دورههای خراسانی و عراقی بود. از آنجا که ویژگیهای این دو سبک در پایههای دهم و یازدهم بیان شده است در اینجا به بررسی سبک دورۀ بیداری میپردازیم.
الف) سبک شعر
سطح زبانی
سادگی و روانی از بارزترین شاخصههای زبان شعر عصر بیداری است. شعر این دوره بهدلیل موقعیت اجتماعی و انقلابی، برای عامهٔ مردم قابل فهم است. توجه به مردم و استفاده از شعر برای آگاهسازی آنان در این دوره، سبب شده بود که شاعران شعر را متناسب با زبان و فهم مردم عادی، محاورهای بیان کنند. شعر در این دوره عمومیت یافت و بهعنوان زبان برندهٔ نهضت در اختیار روزنامهها قرار گرفت. گروهی مانند ملکالشعرا بهار و ادیبالممالک فراهانی با آگاهی از سنتهای ادبی به زبان پرصلابت گذشته وفادار ماندند و گروهی دیگر به زبان ساده و صمیمی کوچه و بازار روی آوردند و از واژهها و اصطلاحات موسیقی عامیانه و حتی واژههای فرنگی بهره بردند؛ سید اشرفالدین گیلانی و عارف قزوینی از این دستهاند.
در شعر برخی از شاعران این دوره توجه به واژگان کهن مشاهده میشود. کاربرد واژههایی مثل بادافره، خلیدن، گلخن و... از این دست هستند.
دایرهٔ واژگانی شعر علاوه بر آنچه در گذشته بود، با توجه به ارتباط با اروپا و ظهور علوم و فنون جدید، گسترش یافت و بسیاری از واژههای نو و فرنگی از جمله واژهها و اصطلاحات انگلیسی، روسی، فرانسوی و ترکی وارد شعر شد.
یکی دیگر از ویژگیهای زبانی،کم توجهی کاربرد جملهها و ترکیبهای زبانی در شعر دوره بیداری است که عوامل زیر در آن نقش داشتهاند:
1- اغلب شاعران صرفا به محتوا گرایش داشتند؛
2- برخی شاعران تسلط کافی برای ادبیات کهن نداشتند؛
3- شاعران برای آگاهسازی مردم وا نتشار آثار در روزنامهها ناگزیر بودند به شتاب شعر بسرایند.
سطح ادبی
قالبهای شعری در عصر بیداری کم و بیش مانند گذشته ادامه یافت و تغییر چندانی نداشت. توجه به قالبهای قصیده و مثنوی در شعر ملکالشعرا بهار و ادیبالممالک فراهانی بیشتر است؛ اما دیگر شاعران این دوره که به زبان مردم کوچه و بازار شعر میگفتند، به قالبهایی مثل مستزاد و چهارپاره و نیز سرودن ترانه و تصنیف رغبت بیشتری داشتند. این گرایش به قالبهای کم کاربرد یا نوین به تدریج زمینه را برای ظهور شعر نو فراهم کرد.
شاعرانی که بیشتر به زبان مردم عادی شعر میگفتند، به آرایههای بیانی و بدیعی و سنتهای ادبی کمتر پایبند بودند و شعر را وسیلهای برای بیان مقاصد خود میدانستند.
شاعران دورۀ بیداری تخیلات سرایندگان پیشین را در نظر داشتند و گاه با تأثیرپذیری از اوضاع اجتماع نوآوریهایی در عرصۀ تخیل پدید آوردند. نمونۀ این تخیلات را در پارهای از اشعار میرزادهٔ عشقی میتوان دید.
از نظر موسیقی و عروض نیز گروه سنتگرا بسیار پایبند به سنتهای ادبی بودند؛ اما گروهی که مطابق زبان کوچه و بازار شعر میسرودند، پایبندی و التزام کمتری به آن داشتند.
سطح فکری
شعر مشروطه همراه با تغییرات زمانه از نظر درونمایه نیز تحول چشمگیری داشت و به موازات حضور مردم در سیاست و اجتماع، مضامین و اندیشههای تازه به شعر وارد شد. نگرش شاعران و نویسندگان نسبت به جهان بیرون تغییر یافت و از کلینگری و ذهنیتگرایی به جزئینگری و عینیتگرایی تغییر کرد. مضامین کلی و ذهنی، مسائل اخلاقی، عارفانهسرایی و غزلگویی که با ساخت فرهنگ و جامعهٔ گذشتهٔ ما هماهنگ بود، تا حد زیادی کارایی خود را از دست داد و مضامین سیاسی، اجتماعی و وطنی رونق یافت. شاخصترین درون مایههای شعر عصر بیداری عبارتاند از:
آزادی: مفهوم آزادی در شعر این دوره، مترادف با مفهوم دموکراسی غربی است و مبیّن این معناست که مردم علاوه بر اینکه حقوق و آزادیهای فردی دارند، در جامعه و سرنوشت سیاسی و اقتصادی خود نیز دارای حق و اختیار هستند.
وطن: وطن به عنوان سرزمینی که مردمی با مشترکات قومی، فرهنگی و زبانی در آن زندگی میکنند، در این دوره وارد شعر و ادبیات فارسی شد و بسیار مورد توجّه بزرگانی مانند ملکالشعرا بهار، علامه دهخدا و ادیبالممالک فراهانی قرار گرفت.
قانون: بر پایهٔ مشاهداتی که اروپارفتگان و روشنفکران از ملل متمدن و قانونمند داشتند، مضمون قانون و قانونمداری در سخن شاعران و نویسندگان راه یافت و بنیادیترین تفکر و خواست مشروطهخواهان گردید.
تعلیم و تربیت جدید: با ظهور مطبوعات و گسترش آن در جامعه، آگاهی همگانی افزایش یافت و لزوم تعلیم و تربیت عمومی با نگاه جدید آن، مورد توجه مردم قرار گرفت. شاعران نیز به این موضوع توجه کامل داشتند.
توجه به مردم: از بارزترین ویژگیهای ادبیات دورهٔ بیداری توجه به مردم است. شاعران در این دوره به انعکاس خواستها و علایق تودهٔ مردم پرداختند. نیازها و کاستیهای محرومان جامعه را موضوع سخن خود قرار دادند و به دفاع از کارگران و ضعیفان توجه داشتند. ابوالقاسم لاهوتی و فرخی یزدی از شاخصترین شاعران این حوزهاند. همچنین جایگاه زنان در اجتماع نیز مورد توجه شاعران عصر بیداری قرار گرفت.
دانشها و فنون نوین: ضرورتهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، موجب توجه به دانشها و فنون جدید شد و در کنار دیگر روشنفکران، شاعران هم به این موضوع پرداختند و مضامین و اصطلاحات و واژگان مربوط به آن، در سخنشان فراوان به چشم میخورد.
این ویژگیها را در شعر زیر میتوان یافت:
آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی،
دست خود ز جان شستم از برای آزادی
تا مگر به دست آرم دامن وصالش را
می دوم به پای سر در قفای آزادی
در محیط طوفان زا ماهرانه در جنگ است
ناخدای استبداد با خدای آزادی
دامن محبّت را گر کنی ز خون رنگین
میتوان تو را گفتن پیشوای آزادی
فرخی ز جان و دل میکند در این محفل
دل نثار استقلال جان فدای آزادی
فرخی یزدی
ب) سبک نثر
از آغاز سلطنت ناصرالدینشاه تا پدید آمدن مشروطیت نثر فارسی که از زمان قائم مقام فراهانی تا حدودی از پیچیدگی فاصله گرفته بود، به سمت سادگی و روانی پیش رفت و لغات دشوار در آن کمتر شد. درونمایهٔ نثر نیز که در سالهای نزدیک به انقلابمشروطه، آزادی و آزادیخواهی، سنتشکنی و تجددخواهی بود، در این دوره با لحنی آرامتر ادامه یافت.
ویژگیهای نثر
- سطح زبانی: در نثر این دوره واژهها و ترکیبهای عربی ناآشنا کمتر میشود و به دلایل گوناگون بسیاری از لغات انگلیسی، ترکی، فرانسوی و ... به نثر فارسی وارد میشود و برخلاف نثر دورههای پیش، عبارتهای وصفی دور و دراز و لفظپردازیهای بیجا در نامهها و نوشتهها کاهشی آشکار مییابد.
نثر این دوره ساده و قابل فهم است. در ساختار و ترکیب دستوری کلام نیز جملهها درستتر و با طبیعت زبان همآهنگتر میشود.
- سطح ادبی: نثر فارسی حتی پیشتازتر از شعر فارسی در دورهٔ بیداری قید و بندهای نثر مصنوع و فنی را کنار میگذارد و گزارشی و ساده میشود.
صنایع ادبی از نثر جدا میشود و نثر در خدمت بیان خواست و آمال مردم به شکلی پویا ظاهر میگردد.
یکی از ضعفهای تکنیکی در اغلب داستانهای دوران مشروطه، حضور راوی سوم شخص در بعضی صحنههای داستان و سخن گفتن او با خواننده است که امروزه کاربرد چندانی ندارد.
اکثر نویسندگان این دوره، داستان را مطابق ذوق عامهٔ مردم مینوشتند و سبک نویسندگی آنان مطابقت کاملی با ادبیات داستانی جدید نداشت.
- سطح فکری: بهطور کلی درون مایههایی که برای شعر دورهٔ بیداری بیان شد، در نثر نیز مورد توجّه نویسندگان بوده است.
نثر در دوران مشروطه با ویژگیهایی چون نوگرایی، تجددخواهی و آزادی طلبی و با هدف تأثیر بر عامهٔ مردم گسترش یافت؛ بنابراین محتوای انواع نثر، معطوف به همین درون مایهها بود.
از شاخههای ارزندهای که در نثر عصر بیداری چشمنواز است، طنز سیاسی - اجتماعی است. دشمنی با استعمار و استبداد نیز یکی از موضوعاتی بود که در نثر روزنامهای بسیار مورد توجّه قرار گرفت.
بسیاری از نثرهای دورهٔ بیداری بهویژه نثر داستانی به موضوع تنفّر از خرافات میپردازد. حقوق مدنی زنان از جمله موضوعاتی است که در کنار تعلیم و تربیت نوین و همگانی بسیار مورد توجّه نویسندگان بوده است.
خود ارزیابی (صفحهٔ 46 تا 47 کتاب درسی)
1- شعر زیر را در دو سطح ادبی و فکری بررسی کنید (از هر سطح دو مورد) .
از مُلک ادب حکم گزاران همه رفتند
شو بار سفر بند که یاران همه رفتند
آن گرد شتابنده که در دامن صحراست
گوید چه نشینی که سواران همه رفتند
داغ است دل لاله و نیلی است برِ سرو
کز باغ جهان لالهعذاران همه رفتند
افسوس که افسانهسرایان همه خفتند
اندوه که اندوهگساران همه رفتند
یک مرغ گرفتار در این گلشن ویران
تنها به قفس ماند، هزاران همه رفتند
خون بار بهار از مژه در فرقت احباب
کز پیش تو چون ابر بهاران همه رفتند
ملکالشعرا بهار
سطح ادبی
قالب شعر غزل است.
شعر ردیف و قافیه دارد.
وزن عروضی و تساوی مصراعها در آن رعایت شده.
استفاده از آرایههای ادبی همچون: استعاره: لاله عذران، مرغ گرفتار، هزاران و گلشن ویران.
ایهام: هزاران: 1 بلبل، 2 هزار (عددهزار). تشبیه: همه به ابر بهاران تشبیه شده است.
سطح فکری
بیان حسرت و اندوه شاعر (محتوای غمگین)
تشویق مردم به تحرک و بیداری
دارای مضامین و اندیشههای سیاسی - اجتماعی
از درد مردم سخن گفتن
2- این سروده را در قلمرو ادبی بررسی کنید.
گریه را به مستی بهانه کردم
شکوهها ز دست زمانه کردم
آستین چو از چشم برگرفتم
سیل خون به دامان روانه کردم
از چه روی چون ارغنون ننالم؟
از جفایت ای چرخ دون ننالم
چون نگریم ز درد و چون ننالم
دزد را چو محرم به خانه کردم؟
عارف قزوینی
قلمرو ادبی
- شعر به شکل تصنیف سروده شده است.
- شاعر پایبند قافیه و ردیف نیست.
- در ادامهٔ این ابیات شاعر تساوی ابیات را رعایت نمیکند.
- به کار بردن آرایههای ادبی نظیر: استعاره، اغراق، کنایه، تشخیص و...
- دست زمانه: استعاره مکنیه (تشخیص) / کنایه: آستین از چشم برگرفتن: آشکارا گریستن
- اغراق: سیل خون به دامن رها کردن
- سیل خون: تشبیه (اضافه تشبیهی)
3- متن زیر از کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» را در دو سطح زبانی و فکری تحلیل کنید.
«اگرچه ما در این تاریخ خود بیداری ایرانیان را از سال 1322 شروع کردهایم، لکن اگرخیال خود را جمع کنیم و به نظر دقت و انصاف در تاریخ گذشتگان بنگریم، هر آینه به خوبی مشاهده میکنیم که در مجاری سنۀ 1265 بسیاری از امور و وقایع را که دلالت دارد بر بیداری ایرانیان و قدم گذاردن آنها به راه تمدن و باعث و مسبّب آن را جز مرحوم میرزا تقی خان امیرنظام احدی را سراغ نداریم؛ چه آن بزرگ مرد از آن یکّه اشخاص بود که به قابلیت خود بدون اسباب و مساعدت خارجی از پستی به بلندی رسید. یعنی پسر آشپز قائممقام بود و در اثنای کار و شغل، خویش را دارای رتبه و مقام صدارت نمود. دوست و دشمن او را از نوادر دهر شمردند و از خلقتهای فوقالعاده دانسته و کارهای امیرنظام از ترتیب و انتظام قشون و اصلاح کار دفتر و مالیه که خرج، دو کرور اضافه بر دخل بود و عمارت و مرمّت خرابیهای دیگر که به زودی محال مینمود و همه در یک دوسال صورت گرفت، گواه و دلیل بزرگی مرد است».
ناظم الاسلام کرمانی
سطح زبانی
به کار بردن واژه های عربی تا حدودی متن را از سادگی دور کرده است.
جابه جایی اجزای جمله در عبارات مشاهده میشود.
جملههای طولانی که فهم متن را دشوار ساخته است.
متن اطناب دارد.
(سادگی و روانی که مشخصهٔ نثر دوره بیداری است زیاد مشاهده نمیشود)
سطح فکری
بیداری مردم / متمدن شدن کشور / بیان اوضاع اقتصادی کشور / رشد سیاسی مردم
پاورپوینت تدریس علوم و فنون ادبی (3) دوازدهم انسانی | درس 4: سبکشناسی قرنهای دوازدهم و سیزدهم | گاما
آزمون چهار گزینهای علوم و فنون ادبی دوازدهم انسانی | درس 4: سبک شناسی قرن های دوازدهم و سیزدهم | گاما | سامانه آزمون آنلاین
تست کنکور علوم و فنون ادبی (3) دوازدهم انسانی | درس 4: سبک شناسی قرنهای دوازدهم و سیزدهم | گاما | سامانه آزمون آنلاین