Loading [MathJax]/extensions/TeX/color.js

گاما رو نصب کن!

اعلان ها
اعلان جدیدی وجود ندارد!
کاربر جدید

جستجو

میتونی لایو بذاری!
درحال دریافت اطلاعات ...

متن درس علوم و فنون ادبی (3) دوازدهم رشته انسانی و معارف با پاسخ درس 3: مراعات نظیر، تلمیح و تضمین

آخرین ویرایش: 14:17   1400/12/10 47827 گزارش خطا

بدیع در لغت به معنی تازه و نو است. در ادب فارسی به مجموعهٔ آرایه‌هایی گفته می‌شود که بر زیبایی لفظی و معنایی سخن می‌افزایند؛ چه آنها که با تغییرات آوایی و موسیقایی سر و کار دارند؛ مثل: سجع، جناس، ترصیع و... که در حوزهٔ بدیع لفظی از آنها سخن به میان آمد - و چه آنها که از لطف تعبیر و زیبایی معنی به‌وجود می‌آیند؛ مانند: اغراق، ایهام، تضاد و ... که در حوزهٔ آرایه‌های معنوی جای می‌گیرند. در این کتاب به معرفی برخی از مهم‌ترین آرایه‌های بدیع معنوی خواهیم پرداخت:

مراعات نظیر (تناسب)

مراعات در لغت به معنی تناسب‌ها و هماهنگی‌هاست و در اصطلاح ادبی آوردن واژه‌هایی در سخن است که با هم ارتباط معنایی (غیر از تضاد) داشته و یادآور یکدیگر باشند. زیبایی‌آفرینی مراعات‌نظیر در تعامل واژه‌هاست که خواننده از دریافت این ارتباط معنایی لذت می‌برد.

به نمونه‌های زیر توجه کنید:

من مسلمانم
قبله‌ام یک گل سرخ
جا نمازم چشمه، مهرم نور
دشت سجادهٔ من

سهراب سپهری

در این شعر واژه‌های مسلمان، قبله، جانماز، مهر و سجاده ارتباط معنایی دارند. می‌توان گفت زیبایی و تناسب معنایی که در شعر وجود دارد، از هم‌نشینی این واژه‌ها به‌وجود آمده است.

بیستون کندن فرهاد نه کاری است شگفت

شور شیرین به سر هر که فتد، کوهکن است

همای شیرازی

همان‌گونه که مشاهده می‌کنید، در بیت، واژهٔ کوهکن با فرهاد، شیرین و بیستون تناسب دارد و تعامل معنایی این واژگان موجب زیبایی و تأثیرگذاری شعر شده است.

نمونه‌هایی دیگر:

هر کاو نظری دارد با یار کمان ابرو

باید که سپر باشد پیش همه پیکان‌ها

سعدی

چترها را باید بست
زیر باران باید رفت

سهراب سپهری

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل

کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها؟

حافظ

سر من مست جمالت، دل من دام خیالت

گهر دیده نثار کف دریای تو دارد

مولوی

گر چه گاهی شهابی
مشق‌های شب آسمان را
زود خط می‌زد و محو می‌شد
باز در آن هوای مه آلود
پاک کن‌هایی از ابر تیره
خط خورشید را پاک می‌کرد

قیصر امین‌پور

تلمیح

در لغت به معنی اشاره کردن با گوشهٔ چشم است و در اصطلاح ادبی، آن است که سخنور در کلام خویش، به داستان، آیه، حدیث و مثل اشاره کند. تلمیح، گنجاندن یک مفهوم بلند در سخنی کوتاه است که معانی بسیار را در کمترین واژه‌ها جای می‌دهد و این ایجاز از جهت هنری بسیار مهم و قابل توجّه است.

به بیت زیر توجه کنید:

گفت آن یار کز او گشت سرِ دار بلند

جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد

حافظ

شاعر با یادآوری داستان بر دار کردن حسین بن منصور حلاج، (عارف بزرگ قرن چهارم) بر موسیقی معنایی کلام افزوده است.

نمونه‌های دیگر:

این مه که چون منیژه لب چاه می‌نشست

گریان به تازیانهٔ افراسیاب رفت

فریدون مشیری

در این بیت شاعر با آوردن واژۀ منیژه، تمام داستان بیژن و منیژه را در ذهن خواننده تداعی می‌کند و یادآوری داستان سبب لذت بیشتر خواننده می‌گردد.

یار بی پرده از در و دیوار

در تجلّی است یا اولی الابصار

هاتف اصفهانی

این بیت به آیهٔ 115‌، سورۀ بقره تلمیح دارد، «فَأَینَما تُوَلّوا فَثَمَّ وَجْهُ الله»

نمونه‌هایی دیگر:

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت

متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را

شهریار

شاعر در این نمونه به حدیث: «لا فتی الّا علی، لا سیف الّا ذوالفقار» اشاره کرده است.

چون جواب احمق آمد خامشی

این درازی در سخن چون می‌کشی

مولوی

شاعر در این بیت به مثل معروف «جوابُ الاحمقِ السکوتُ» اشاره کرده است.

عشرتی دارم به یاد روی آن گل در قفس

عشق افکنده است با یوسف به یک زندان مرا

رهی معیری

مجنون که به دیوانه‌گری شهرهٔ شهر است

در دشت جنون همسفر عاقل ما بود

مولوی

جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او

آن نور روی موسی عمرانم آرزوست

مولوی

یا رب این آتش که بر جان من است

سرد کن زان سان که کردی بر خلیل

حافظ

 لازمهٔ دریافت معنی و زیبایی تلمیح یا شرط لذت بردن از این آرایه، آشنایی با آن داستان، آیه و حدیث است.

تضمین

تضمین در لغت به معنی ضمانت کردن و متعهد شدن به انجام کاری است. در علم بدیع، آوردن آیه، حدیث، مصراع، بیت، یا سخن دیگری را در شعر یا کلام تضمین گویند. در تضمینِ شعر یا سخن دیگران، گاه به نام آن شاعر یا نویسنده اشاره شده و گاه نیز نام او به دلیل شهرت نیامده است. شاعر با استفاده از سخن دیگران یا آیه و حدیث می‌تواند مقصود خود را بهتر بیان کند و با ایجاد تنوع در ذهن خواننده، سبب التذاذ وی گردد، همچنین آگاهی خود را از موضوعات مختلف به بهترین وجه نشان دهد.

به نمونه‌های زیر توجه کنید:

حافظ از جور تو، حاشا که بگرداند روی

«من از آن روز که در بند توام، آزادم»

حافظ در این بیت مصراعی از بیت سعدی را تضمین کرده است.

خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم

کز نسیمش‌ «بوی جوی مولیان آید همی»

همچنین حافظ در این بیت یک مصراع از شعر رودکی را تضمین کرده است.

بهر این فرمود رحمان ای پسرم

«کل یومٍ هو فی شأن‌» ای پسر

مولوی

مولوی برای بهتر ادا کردن مقصود خویش، آیه‌ای از قرآن را تضمین کرده است و موجب تنوع کلام شده است.

به نمونه‌های دیگر توجه کنید:

درویش بی‌معرفت نیارامد تا فقرش به کفر انجامد؛ «کادَ الفقرُ أن یکونَ کفرًا.»

سعدی

سعدی این حدیث را در سخن خویش تضمین کرده است. او با استفاده از این حدیث به بهترین شکل، ارتباط بین کفر و فقر را نشان داده است.

چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم؟

که لسان غیب، خوش تر بنوازد این نوا را

«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی

به پیام آشنایی، بنوازد آشنا را»

شهریار

شهریار در اثنای غزلش، بیتی را عیناً از حافظ تضمین کرده است.

در نمونۀ زیر:

مه من نقاب بگشا ز جمال کبریایی

که بتان فروگذارند اساس خودنمایی

شده انتظارم از حد، چه شود ز در درآیی؟

«ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی

چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی»

سهراب سپهری

هاتف اصفهانی بیتی از غزل فخرالدین عراقی را تضمین کرده است.

خود ارزیابی (صفحهٔ 34 تا 37 کتاب درسی)

 

1- در نمونه‌های زیر آرایهٔ مراعات نظیر بین کدام واژه‌ها ایجاد شده است؟ مشخص کنید.

الف)

مه روشن میان اختران پنهان نمی‌ماند

میان شاخه‌های گل مشو پنهان که پیدایی

رهی معیری

مه، اختران، روشن / شاخه، گل

ب)

چون در این میدان نداری دست و پایی همچو گوی

اختیار سر به زلف همچو چوگانش گذار

صائب تبریزی

میدان، گوی، چوگان / دست، پا، سر / سر، زلف

پ)

باغ باران خورده می‌نوشید نور

لرزشی در سبزه‌های تر دوید

سهراب سپهری

باغ، سبزه / باران، تر / خوردن، نوشیدن

ت)

نرگس از چشمک زدن شد فتنه در صحن چمن

شیوه‌های چشم جادوی توام آمد به یاد

محتشم کاشانی

نرگس، چمن / چشم، چشمک زدن / فتنه، جادو، چشم

ث)

باغ بی برگی
روز و شب تنهاست
با سکوت پاک غمناکش
ساز او باران، سرودش باد

اخوان ثالث

تنها، سکوت/ ساز، سرود/ باد، باران

ج)

آتش آن نیست که از شعلهٔ او خنددشمع

آتش آن است که در خرمن پروانه زدند

حافظ

آتش، شعله، پروانه، شمع

چ)

تا ز باغ خاطرت گل‌های شادی بشکفد

هر چه در دل تخم کین داری، به زیر خاک کن

ملک الشعرا بهار

باغ، گل، تخم، بشکفد، خاک

ح)

از اسب پیاده شو، بر نطعِ زمین رخ نه

زیر پی پیلش بین شهمات شده نعمان

خاقانی

اسب، پیاده، نطع، رخ، پیل، شه، مات شدن

خ)

بمیر ای دوست پیش از مرگ اگر می زندگی خواهی

که ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما

سنایی

بمیر، مرگ، مردن، زندگی (زندگی: عرفا زندگی واقعی را در مرگ می‌دانند از دیدگاه دیگر بین مرگ و زندگی آرایه تضاد هم وجود دارد)

د)

دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار

گوشهٔ تاج سلطنت می‌شکند گدای تو

حافظ

سر، پای ، دست / جان، آزادی (برای رسیدن به آزادی باید جان در کف نهاد)

ذ)

هر چه رفت از عمر، یاد آن به نیکی می‌‌کنند

چهرهٔ امروز در آیینهٔ فردا خوش است

صائب تبریزی

سر، پای ، دست / جان، آزادی (برای رسیدن به آزادی باید جان در کف نهاد)

ر)

آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی

دست خود ز جان شستم از برای آزادی

فرخی یزدی

شاعر سر، پای و دست را به گونه‌ای در شعر کنار یکدیگر چیده است که خواننده لذت می‌برد.

2- در ابیات زیر تلمیح را مشخص کنید و دربارۀ آن توضیح دهید.

الف)

حرفی است این که خضر به آب بقا رسید

زین چرخ دل سیه، دم آبی ندید کس

صائب تبریزی

تلمیح به داستان حضرت خضر و دست یافتن او به آب حیات

ب)

چشمی دارم چو لعل شیرین همه آب

بختی دارم چو چشم خسرو همه خواب

جسمی دارم چو جان مجنون همه درد

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

خاقانی

تلمیح به داستان عشق خسرو، پادشاه خوش گذران ساسانی و شیرین برادرزادهٔ مهین بانو
بیت دوم: تلمیح به داستان عشق لیلی و مجنون

پ)

گواه رهرو آن باشد که سردش یابی از دوزخ

نشان عاشق آن باشد که خشکش بینی از دریا

سنایی

اشاره به داستان حضرت ابراهیم خلیل که آتش بر او گلستان شد.

ت)

من نمازم را وقتی می‌خوانم
که اذانش را باد گفته باشد
سر گل دستهٔ سرو
من نمازم را پی تکبیرةالاحرام علف می‌خوانم
پی قد قامت موج

سهراب سپهری

اشاره به آیهٔ قرآن: یسبح للهّٰ ما فی السموات و ما فی الارض الملک القدوس العزیز الحکیم (سوره جمعه، آیه 1)

ث)

دامن خاک شد ز بسّد و لعل

تاج فرعون و گنج دقیانوس

رهی معیری

1- اشاره به تاج جواهر نشان فرعون (فرعون عنوان پادشاهان مصر که حضرت موسی به کاخ او راه یافت)
2- اشاره به گنج‌های فراوانی که دقیانوس داشت. (در زمان اصحاب کهف)

ح)

شور شیرین تو را نازم که بعد از قرن‌ها

هر که لاف عشق زد، نامی هم از فرهاد برد

فاضل نظری

اشاره به داستان عشق فرهاد به شیرین دارد. فرهاد عاشق پاکباخته‌ای که در راه عشق به شیرین جان داد.

چ)

ناقه سنگین می‌رود در هر قدم گویی ز شوق

روح مجنون چنگ در دامان محمل می‌زند

طالب آملی

اشاره به عشق مجنون به لیلی دارد که مجنون بعد از مخالفت پدر لیلی با ازدواجشان از شدت عشق لیلی سر به بیابان گذاشت و در نهایت پس از مرگ لیلی بر سر مزارش جان به جان آفرین تسلیم کرد.

ح)

در آینه دوباره نمایان شد
با ابر گیسوانش در باد
باز آن سرود سرخ أنالحق
ورد زبان اوست.

محمدرضا شفیعی کدکنی

شعر به داستان بردار زدن حسین بن منصور حلاج، یکی از عرفای بزرگ اشاره دارد.

3- آرایهٔ تضمین را در اشعار و عبارات زیر پیدا کنید و ارتباط تضمین را با قسمت‌های دیگر متن مشخص کنید.

الف)

ایوب با چندین بلا، کاندر بلا شد مبتلا

پیوسته این بودش دعا: «الصبرُ مفتاحُ‌ا‌لفرج»

سنایی

شاعر برای اینکه پیام خود را به زیبایی برساند از این حدیث بهره برده است: صبر کلید فرج و گشایش است. مولوی در چند جا از این حدیث استفاده کرده است:
گر تو کوری نیست بر اعمی حرج         ورنه رو کالصبرُ مفتاحُ الفرج

ب) گفت: غالب اشعار او (سعدی) در این زمین به زبان پارسی است. اگر بگویی، به فهم نزدیک‌تر باشد. «کلّمَ النّاسَ علی قدرِ عُقُولهم.»

گلستان سعدی

سعدی درکلام خود از این حدیث حضرت علی استفاده کرده است تا بتواند مقصود خود را بهتر برساند.

پ)

مکن گریه بر گور مقتول دوست

قل الحمدلله که مقبول اوست

بوستان سعدی

شاعر کلام خود را مزین به آیه قرآن کرده است.

ت)

چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت

شیوهٔ «جنات تجری تحتها‌الانهار‌» ‌داشت

حافظ

در این بیت نیز شاعر از آیهٔ (وَ ادخِلَ الذینَ آمنوا و عملوا الصالحات جنّاتٍ تَجری مِن تَحِتها الأَنهارُ خالدینَ فیها بِِاذنِ رَبّهِم تَحیَّتهُم فیها سَلامُ) استفاده کرده است تا خواننده با خواندن آن درک بهتری از موضوع داشته باشد.

ث)

عاکفان کعبهٔ جلالش به تقصیر عبادت معترف که: «ما عبدناکَ حقَّ عبادتِک.»

سعدی

سعدی در این عبارت از حدیث «سبحانک ما عبدناکَ حقّ عبادِتک» بهره برده و ارتباط منطقی بین عبارت و این حدیث برقرار کرده است.

4- شعر فرخی یزدی را در خودارزیابی (1) از نظر قلمرو فکری تحلیل کنید.
الف) ارزش و اعتبار آزادی، جایگاه والای آزادی
ب) آزادی آن قدر ارزش دارد که انسان جان خود را برای آن فدا کند.

5- بیت زیر را، به دو صورت برش بزنید و وزن آن را بنویسید:

بگشود گره ز زلف زر تار

محبوبهٔ نیلگون عماری

علی اکبر دهخدا

پایه‌های آوایی بگ شو د گ ره ز زلف ف زر تار
مح بو ب ی نی ل گون ع ما ری
وزن مفعول مفاعلن فعولن
نشانه‌های هجایی - - U U - U - U - -
پایه‌های آوایی بگ شو د گ ره ز زلف ف زر تار
مح بو ب ی نی ل گون ع ما ری
وزن مستفعلُ فاعلات فع لن
نشانه‌های هجایی - - U U - U - U -