Loading [MathJax]/extensions/TeX/color.js

گاما رو نصب کن!

اعلان ها
اعلان جدیدی وجود ندارد!
کاربر جدید

جستجو

میتونی لایو بذاری!
درحال دریافت اطلاعات ...

درسنامه آموزشی دین و زندگی (3) انسانی کلاس دوازدهم انسانی با پاسخ درس 7: در گرو کار خویش

آخرین ویرایش: 13:50   1401/10/4 59886 گزارش خطا

دربارهٔ ارزشمندی قدرت اختیار بارها سخن گفته و توضیح داده شده است که انسان به کمک همین ویژگی می‌تواند مراحل کمال را یکی پس از دیگری بپیماید و به تعبیر سعدی:

رسد آدمی به جایی که به‌جز خدا نبیند

بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت

طیران مرغ دیدی تو ز پایبند شهوت

به در آی تا ببینی طیران آدمیت

انسان همان‌طور که با قدرت اختیار خود می‌تواند راه کمال را طی کند، با همین توانایی می‌تواند در مسیر شقاوت پیش رود و هلاکت خود را رقم بزند. عواملی همچون شیطان، شرایط فرهنگی و اجتماعی، دوستان، رسانه‌ها و هر عامل دیگر فقط در حد وسوسه و تحریک نقش دارند و این، خودِ انسان است که سرنوشت شقاوت‌بار خود را رقم می‌زند و آیندهٔ خود را تباه می‌سازد. پس انسان گنه‌کار در گرو عمل خویش است.

تدبّر در قرآن (صفحهٔ 87 کتاب درسی)

 

فَاَلهَمَها فُجورَها وَ تَقواها قَد اَفلَحَ مَن زَکّاها وَ قَدخابَ مَن دَسّاها [سورهٔ شمس / 8 تا 10]
آنگاه [تشخیص] بدکاری و پرهیزکاری را به آن [نفس انسان] الهام کرد. که هر کس آن را پاک گردانید، قطعاً رستگار شد. و هر کس آن را آلوده کرد، قطعاً محروم شد.

1- در این آیات یک بشارت وجود دارد و یک انذار، آنها را مشخص کنید.
بشارت: رستگاری انسان در گروه پاکیزه نگه داشتن نفس از گناه و آلودگی است.
اندرز: عدم مراقبت از نفس و آلودگی به گناه موجب ناامیدی و شقاوت انسان می‌شود.

2- این بشارت و انذار نشانهٔ چه حقیقتی است؟
نشانهٔ وجود اختیار در انسان است که به وسیلهٔ این دو، راه خوب یا بد را در پیش بگیرد و خداوند نتیجهٔ قدم نهادن در هر دو مسیر خیر و شر را به او نشان می‌هد تا آگاهانه تصمیم بگیرد که قدم در کدام مسیر بگذارد و بهانه‌ای نداشته باشد.

بیشتر بدانیم

قرآن کریم در ابتدای نقل گفت‌وگویی از بهشتیان با دوزخیان می‌فرماید:

هر انسانی در گروی کاری است که کرده و باید جوابگو باشد که چرا این زیان را به خود یا دیگری رسانده است.

سپس آن گفت‌وگو را چنین نقل می‌کند تا نشان دهد که دوزخیان در گروی چه رفتاری بوده‌اند:

اصحاب یمین از مجرمان می‌پرسند: چه چیزی شما را به راه دوزخ کشاند؟

آنان با تأسف می‌گویند: ما نمازگزار نبودیم و توجهی به بینوایان نداشتیم و آنان را اطعام نمی‌کردیم و پیوسته با اهل باطل همنشین بودیم و روز قیامت را تکذیب می‌کردیم که ناگهان مرگ آمد و ما را دربرگرفت.

پس از آن خداوند با حالتی تأسف آمیز می‌فرماید: کار اینان به جایی رسید که حتی شفاعت شفاعت کنندگان نیز برای آنان سودی نداشت. سپس خداوند، ما را به علت اصلی این سرنوشت وحشتناک توجه می‌دهد که اینان از هر اندرز و نصیحتی فرار می‌کردند، همان طور که چهارپایان از حملهٔ شیرهای درنده فرار می‌کنند.

زمینه‌های گناه

هیچ انسانی به طور فطری به دنبال ظلم، خیانت، دروغ‌گویی، تجاوز به حقوق دیگران و سایر اموری که گناه و بدی نامیده می‌شوند، نیست؛ بلکه برعکس، انسان‌ها عدل، امانت‌داری، صداقت، عفت، پاکدامنی، حیا و اموری که عمل صالح و خُلق نیکو محسوب می‌شوند را دوست دارند و می‌خواهند که دیگران هم نسبت به آنان راستگو و درست کردار باشند.

ممکن است بپرسید: پس چرا بسیاری از انسان‌ها به سوی گناه می‌روند و مرتکب گناه می‌شوند؟

در تبیین علت و چرایی حرکت انسان به سمت گناه می‌گوییم:

خداوند حکیم امیال و غرایز و گرایش‌های گوناگونی در وجود انسان قرار داده تا به وسیلهٔ آنها حیات مادی و معنوی خود را سامان دهد و تکامل بخشد؛ امیال و غرایز برای حیات مادی و گرایش به خیر و نیکی برای حیات معنوی.

آنچه در این میان مهم است این است که انسان باید حد و مرز این امیال و غرایز را رعایت کند و آنها را کنترل نماید تا طغیان یک یا چند میل موجب نشود تا انسان گرایش‌های معنوی خود را به فراموشی سپرد و همهٔ زندگی خود را صرف امیال مادی کند.

تمایلات مادی در انسان شبیه به جریان آب در طبیعت است. اگر آب، که مایهٔ حیات انسان و گیاهان و حیوان‌هاست، هدایت و کنترل شود و در پشت سدها و در مزارع و رودخانه‌ها به طرز صحیحی استفاده گردد، موجب آبادانی می شود؛ امّا اگر همین آب کنترل نشود و به صورت سیل و سیلاب جاری شود، تخریب و ویرانی به بار می‌آورد. بنابراین، اگر امیال مادی انسان کنترل نشود، این امیال سر به طغیان برداشته و انسان مرتکب گناه می‌شود.

به طور مثال، یکی از قوای وجودی ما قوّهٔ غضب است. خداوند این قوّه را در انسان قرار داده تا در مواقع خطر از خود دفاع کند و با متجاوزان مقابله نماید. امّا اگر کسی تصمیم بگیرد مردمان دیگر را زیر سلطه و قدرت خود قرار دهد و اموال آنان را به چنگ آورد، از همین قوّه سوء استفاده می‌کند، به حقوق مردم تجاوز می‌نماید و به ظلم و ستم می‌پردازد. ظالمین و متجاوزان به حقوق مردم در جهان، کسانی هستند که از همین قوّه استفادهٔ نادرست کرده‌اند.

بررسی (صفحهٔ 85 کتاب درسی)

 

چه عواملی امروزه سبب می‌شوند تمایلات مادی ما تحریک شوند و از حدّ اعتدال خارج گردند؟ آنها را شناسایی کرده و نام ببرید.
تبلیغات رسانه‌‌ها - ساخت فیلم‌های سینمایی با زمینهٔ فکری ناسالم - گسترش ارتباطات اینترنتی و شبکه‌های اجتماعی - کم توجهی به مسائل دینی و مذهبی 

پاسخ به یک پرسش

ممکن است بپرسید با توجه به این سخن که انسان از هر چیزی منع شود، نسبت به آن حریص‌تر می‌شود، آیا محدود کردن تمایلات مادی و حیوانی انسان در احکام الهی، سبب حریص‌تر شدن انسان و طغیان آن میل نمی‌شود؟

در پاسخ به این سؤال می‌گوییم:
اوّلاً؛ احکام الهی انسان را از توجه به امیال مادی منع نمی‌کند بلکه توصیه به استفادهٔ معتدل از آنها می‌نماید.
ثانیاً؛ انسان به چیزی حرص می‌ورزد که هم از آن منع شود و هم نسبت به آن تحریک شود. انسان‌ها در زندگی اجتماعی خود از بسیاری از امور منع شده‌اند اما هرگز نسبت به آن حریص‌تر نمی‌شوند؛ مثلاً در و دیوار منازل شخصی مردم، دیگران را از ورود بدون اجازه به آن منع می‌کند، اما وقتی انسان در کوچه و خیابان گذر می‌کند نه تنها نسبت به این منع هیچ حرصی ندارد، بلکه آن را پسندیده و لازمهٔ زندگی اجتماعی می‌داند. بنابراین، حریص شدن انسان نسبت به برخی امیال مانند میل جنسی نه به خاطر محدود کردن آن، بلکه به خاطر تحریک انسان‌ها توسط برخی رسانه‌ها، فیلم‌ها، پوشش نامناسب برخی افراد و... است.
ثالثاً؛ برخی افراد منافع و تجارتشان در گسترش و افراط در تمایلات مادی است و به دنبال حریص‌تر شدن مردم هستند.

وَ یُریدُ الَّذینَ یَتَِّبعونَ الشَّهَواتِ اَن تَمیلوا مَیلً عَظیمًا [سورهٔ نسا / 27]
و کسانی که از شهوات پیروی می‌کنند، می‌خواهند شما به انحراف بزرگی دچار شوید.

این افراد شهوت ران به استفادهٔ متعادل از تمایلات نام منع می‌‌گذارند تا این گونه القا کنند که دین اسلام، انسان‌ها را از توجه به امیال و غرایز مادی منع کرده است.

ایمان، پشتوانه‌ای محکم دوری از گناه

همان‌طور که توضیح داده شد، انسان به طور فطری گناه را دوست ندارد و فضیلت و خیر را می‌خواهد. اما این مسئله سبب دوری از گناه نمی‌شود، زیرا چنان‌که گفته شد، عوامل تحریکی ممکن است زمینه توجه بیش از حد انسان به تمایلات حیوانی شود و برای رسیدن به آن تمایلات مرتکب گناه گردد.

بنابراین ما نیازمند یک پشتوانه محکم برای دوری از گناه هستیم و این پشتوانه محکم چیزی جز ایمان به خداوند نیست. ایمان به خداوند از چند جهت پشتوانه دوری از گناه است:

1- انسان مؤمن می‌داند که خداوند ناظر کارهای اوست. از این رو حیا می‌کند که در پیشگاه او مرتکب گناه شود. در صورتی که گناهی هم از او سر زند از خداوند شرمنده می‌شود و توبه می‌کند.
2- انسان مؤمن می‌داند که خداوند انسان را بیهوده نیافریده و نسبت به اعمال وی بی‌تفاوت نیست؛ در روز حساب، به نیکوکاران پاداش می‌دهد و بدکاران را مجازات می‌کند. توجه به این مسئله، باعث می‌شود فرد مؤمن سعی در دوری از گناه داشته باشد.
3- انسان مؤمن در سر گردانی قرار ندارد. خداوند او را راهنمایی کرده و مشخص نموده که چه کارهایی گناه و حرام و چه کارهایی واجب است. او با اعتماد و اطمینان به دستورات الهی عمل می‌کند و به سوی سعادت و رستگاری پیش می‌رود. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:
به راستی که مؤمنان پیروز و رستگارند.
همانان که در نمازشان خاشع و فروتن‌اند.
و آنان که از بیهوده کاری رویگردانند.
و آنان که انفاق مال انجام می‌دهند.
و آنان که پاکدامنی می‌ورزند و فقط از همسران خود بهره می‌گیرند.
و آنان که امانت دارند و بر سر پیمانشان استوارند.
و آنان که از نماز‌های خود محافظت می‌کنند.

اینان وارث وعده‌های زیبای خداوند هستند و «فردوس» را که یکی از بالاترین مراحل بهشت است، برای ابد به ارث می‌برند.

بررسی یک مسئله

با توجه به مطالب قبل ممکن است این سؤال به ذهن انسان خطور کند که پس چرا برخی مؤمنین گناه می‌کنند؟ پاسخ به این سؤال نیازمند تأمل و دقت است. از همین جهت، آن را در چند بند پاسخ می‌دهیم:

1- باید توجه داشته باشیم ایمان به خدا با این که کسی ادعای ایمان بکند، متفاوت است؛ ایمان به خدا یک امر قلبی است. ممکن است کسی به زبان بگوید خدا و دستورات او را قبول دارم، اما هنوز اعتقاد به خدا وارد قلبش نشده باشد. چنین کسی معمولاً از دستور خدا سرپیچی می کند و مرتکب گناه می‌شود.

2- حتی افرادی که به خداوند ایمان دارند از لحاظ درجات ایمان متفاوت‌اند؛ به عبارت دیگر، ایمان انسان‌ها شدّت و ضعف دارد، ایمان یکی ضعیف است و ایمان دیگری قوی و ایمان فرد دیگر قوی‌تر. میزان دوری مؤمن از گناه با درجهٔ ایمان و دلبستگی وی به خداوند ارتباط دارد. هرقدر ایمان قوی‌تر باشد، دوری وی از گناه نیز بیشتر است. با این میزان می‌توانیم درجهٔ ایمان افراد پیرامون خود را بسنجیم: آنان که بیشتر از گناه دوری می‌کنند، ایمانشان قوی‌تر است.

انسانی که ایمان ضعیفی دارد، اگر ایمان خود را تقویت نکند و به گناه آلوده شود، به تدریج به گناه عادت می‌کند و به جایی می‌رسد که همین ایمان ضعیف را هم از دست می‌دهد و همه حقایق، حتی خدا را انکار می‌کند. قرآن کریم می‌فرماید:

ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَی أَنْ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَ کَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُونَ [سورهٔ روم / 10]
سپس سرنوشت آنان که مرتکب گناه شدند چنین شد که نشانه‌های الهی را تکذیب کردند و آن نشانه‌ها را به باد تمسخر گرفتند

اگر انسان هنگامی که اولین گناه را مرتکب می‌شود، شخصیت آلوده و وحشتناک فردای خود را ببیند، به شدت از آن بیزاری می‌جوید و دوری می‌کند. اما چون آن شخصیت آلوده به تدریج شکل می‌گیرد، در ابتدا تن به گناه می‌دهد و پس از آنکه به گناه آلوده شد و خود را به آن عادت داد، آن تنفر اوّلیه را نیز فراموش می‌کند. «توجیه» گناه و «عادت» به آن، از پرتگاه‌های خطرناک سقوط در وادی ضلالت است.

3- هریک از ما با تجربه‌هایی که در این زمینه داریم می‌توانیم بررسی کنیم که آیا در مواقعی که ارتباط معنوی بهتری با خدا داریم و ایمانمان به خداوند قوی‌تر است، بیشتر گناه می‌کنیم یا در حالی که توجهی به خدا نداریم و از او غافلیم؟
همچنین دوستان و هم کلاسی‌های ما نیز نمونه‌های خوبی برای بررسی این مسئله و رسیدن به پاسخ مناسب هستند. آیا دوستانی که واقعاً اهل نماز و روزه‌اند، بیشتر گناه می‌کنند یا دوستانی که کمتر به نماز و روزه خود توجه دارند؟

فکر گناه

هرکس، چه مؤمن و چه کافر، فکرش را به سوی گناه ببرد و دربارهٔ صحنه‌های گناه فکر کند، گرفتار آن می‌گردد. امام علی (ع) می‌فرماید:

مَن کَثُرَ فِکرُهُ فِی المَعاصی دَعَتهُ اِلَیها.
کسی که دربارهٔ معاصی زیاد فکر کند، گناهان او را به سوی خود می‌کشانند.

گرچه فکر گناه، مانند انجام گناه نیست و مجازات گناه را ندارد، اما زمینه‌ساز رفتن به سوی گناه است. امام صادق (ع) در این‌باره سخنی را از حضرت عیسی (ع) بیان می‌کنند که ایشان به حواریون خود فرمود:

«موسی بن عمران به شما دستور داد که زنا نکنید اما من به شما فرمان می‌دهم که حتی فکر زنا را نیز به خاطر نیاورید چه رسد به اینکه آن عمل را انجام دهید، زیرا هر کس که فکر آن را بکند مانند کسی است که در ساختمانی آتش روشن کند که در این صورت دود آتش، خانه را سیاه می‌کند، گرچه ظاهر خانه سالم است.»

بدتر از گناه

پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: چهار رفتار نسبت به گناه از خود گناه بدتر است:

1- کوچک شمردن گناه (مثلاً وقتی نگاه هوس آلود به نامحرم می‌کنیم، یا با پوشش نامناسب در اجتماع حاضر می‌شویم، برای راحتی وجدان بگوییم این که چیزی نیست، دیگران گناهان بزرگ‌تر از این را انجام می‌دهند.)
2- افتخار کردن به گناه (مثلاً بگوییم، وقتی که فلان شغل را داشتم فلان رشوه را گرفتم و هیچ کس نفهمید.)
3- شادمانی کردن بر گناه (مثلاً بعد از گناه خوشحالی کنیم و بگوییم چه کلاهی سر او گذاشتم.)
4- اصرار بر گناه (بگوییم خوب کردم که رشوه گرفتم، باز هم رشوه می‌گیرم.)

گناهان صغیره و کبیره

در یک تقسیم بندی، گناهان به دو دسته صغیره و کبیره تقسیم می‌شوند. گناهان کبیره گناهانی هستند که آثار سوء و زیان‌بار آنها به مراتب از گناهان صغیره بیشتر است. تعداد گناهان کبیره در آیات و روایات به طور دقیق تعیین نشده فقط می‌توان گفت که برخی از گناهان حتماً از جمله گناهان کبیره هستند.

عادت و تکرار گناهان صغیره زمینه‌ساز رفتن انسان به سمت گناهان کبیره است. از این رو امام رضا (ع) می‌فرماید:

«گناهان کوچک راه‌هایی برای گناهان بزرگ اند و کسی که در امور کوچک از خدا نترسد، در اموربزرگ تر نیز نخواهد ترسید.»

از این‌رو، یکی از گناهان کبیره، کوچک شمردن گناهان صغیره دانسته شده است.

کتمان گناه

در تعالیم دین توصیه شده است که اگر کسی به هر علتی گناهی را انجام داد، نباید گناهش را برای دیگران بیان کند، زیرا با اظهار گناه، زشتی آن در نظر او و دیگران از بین می‌رود و انجام گناه امری عادی جلوه می‌کند. اگر در جامعه‌ای گناه، زشتی خود را از دست دهد، فساد در آن جامعه به سرعت گسترش می‌یابد. از این رو کسانی که در فضای مجازی یا در صحبت با دوستان خود، به راحتی گناهان خود را با دیگران در میان می‌گذارند گناه بزرگ دیگری را علاوه بر گناه قبلی، برای خود ثبت می‌کنند، زیرا باعث ترویج آن گناه می‌شوند. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:

اِنَّ الَّذینَ یُحِبّونَ اَن تَشیعَ الفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنوا لَهُم عَذابٌ اَلیمٌ فِی الدُّنیا وَ الآخِرَةِ…. [سورهٔ نور / 19]
بی‌گمان، کسانی که دوست دارند کارهای بسیار زشت در میان مؤمنان شایع شود، در دنیا و آخرت عذابی دردناک دارند.

آثار گناه

گناهان، آثار نامطلوبی بر زندگی دنیوی و اخروی ما دارند که به سه مورد آن اشاره می‌کنیم:

1- قساوت قلب

قساوت قلب حالتی است که قلب انسان نسبت به حق تسلیم نیست، تا آنجا که نصیحت هیچ نصیحت کننده در او اثر نمی‌کند. این حالت باتکرار گناه پیدا می‌شود؛ یعنی قلب با تکرار گناه، به تدریج چنان سخت می‌شود که دیگر انجام هیچ گناهی او را ناراحت نمی‌کند. قرآن کریم به گناهکاران خطاب می‌کند و با مثالی وضع آنان را توضیح می‌دهد:

«سپس دل‌هایتان پس از آن سخت شد، همانند سنگ یا سخت‌تر از سنگ، زیرا که از بعضی سنگ‌ها جویباران می‌شکافد و از بعضی از آنها آب بیرون می‌آید و برخی از آنها از عظمت و خشیت خداوند فرو می‌افتد.»

امام باقر (ع) فرمود:

«هیچ چیز مانند گناه دل را فاسد نمی‌کند. همانا قلب آلوده به گناه می‌شود تا جایی که بر اثر استمرار، گناه بر آن چیره می‌شود و آن را زیر و رو می‌کند.»

2- سلب توفیق

وقتی انسان مرتکب گناه می‌شود، علاوه بر آثار مستقیم گناه، توفیقی نیز از او سلب و دری از خیر به روی او بسته می‌شود. همین محرومیت چه بسا سرچشمه محرومیت‌های بعدی می‌شود؛ مگر اینکه شخص پس از انجام گناه، قلباً پشیمان شود و با توبه به درگاه الهی بازگردد.

3- از بین بردن آرامش خاطر

گناه، بر وجدان انسان اثر می‌گذارد و شخص را از درون ناراحت می‌کند. حضرت علی (ع) می‌فرماید:

«گاهی، یک لحظه گناه، اندوه و حزن طولانی به دنبال دارد.»

اگر گناهکار، در همین مرحله توبه کند، خود را از اندوه درونی نجات داده است. اما اگر گناه را تکرار کند، برای راحت کردن وجدان خود، پیوسته دست به توجیه می‌زند تا بالاخره بر وجدان خود چیره شود و گناه را به آسانی انجام دهد.

خودارزیابی (صفحهٔ 90 کتاب درسی)

 

حالت خود را هنگام نافرمانی از خداوند بررسی کنید و ببینید.
1- به کدام خطا عادت کرده‌اید و علت آن چیست؟
انسان می‌تواند به گناهان مختلفی عادت کند، امّا بزرگ‌ترین خطایی که به آن عادت کرده‌ایم غفلت از حضور و نگاه خداوند است. از مهم‌ترین علت‌هایی که سبب غفلت از خدا می‌شود می‌توان به دنیا گرایی، تسلط شیطان، هوا پرستی و آرزوهای دراز دنیوی اشاره کرد.

2- به آثار سوء آن خطا آشنا هستید و می‌دانید چه اثری برجا می‌گذارد؟
غفلت از حضور خداوند موجب غرق شدن هر چه بیشتر انسان در وادی گناه و فساد و دور شدن بیشتر از مسیر رستگاری و خوشبختی است.

3- هنگام انجام آن خطا، چه حالتی در پیشگاه خداوند دارید؟
نزد خداوند به عنوان بنده‌ای بی‌‌معرفت و بی وفا که اصل خود را از یاد برده است هستیم. در واقع همانند ماهی که از دریا جدا افتاده است و برای سیراب کردن خود به هر سرابی تن می‌دهد.