درسنامه آموزشی احکام (3) کلاس دوازدهم معارف با پاسخ درس 10: عقل (1)
از مهمترین راههای تشخیص حق از باطل، که زیربنای سایر منابع فهم و درک معارف دینی و بشری میباشد، عقل است. دهها آیهٔ قرآن و صدها روایت معصومان بیانگر اهمیت عقل در فهم صحیح شریعت است. از اینرو خداوند متعال کسانی را که از عقل خود بهرهٔ درست نمیبرند، اینگونه نکوهش میکند:
«إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لَا یَعْقِلُونَ». (سورهٔ انفال، آیهٔ 22)
و علت شقاوت اهل جهنم را عدم توجه به دلایل نقلی یا ادلهٔ عقلی میشمارد.
«وَ قَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ». (سورهٔ مُلک، آیهٔ 10)
لذا امام کاظم میفرماید:
«إِنَّ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حُجَّتَینِ: حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً. فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنبِیاءُ وَ الأَئِمَّةُ وَأَمَّا البَاطِنَةُ فَالعُقولُ».
فعالیت (صفحهٔ 78 کتاب درسی)
دربارۀ جایگاه عقل در قرآن تحقیق کنید. آیا میتوانید آیات دیگری دربارهٔ ارزش تدبر و تعقل بیابید؟
قرآن کریم در آیات متعددی انسانها را به تفکر و تعقل دعوت کرده است. بهعنوان مثال، در سوره آلعمران، آیه 191 آمده است: «الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَیٰ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»، که به تفکر در آفرینش آسمانها و زمین اشاره دارد. همچنین، در سوره محمد، آیه 24 میفرماید: «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَیٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»، که به تدبر در قرآن تأکید میکند. این آیات نشاندهنده اهمیت تفکر و تدبر در فهم معانی قرآن و درک نشانههای الهی است.
آنچه در اصول فقه محل بحث و تأمل است، ضوابط و شرایط بهرهگیری از عقل در استنباط احکام شرعی است. اصولیان معتقدند دلیل عقل عبارت است از «هر حکم عقلیای که نتیجهٔ آن قطع به حکم شرعی باشد»
حجیت عقل
حجیت عقل از امور بدیهی است و نیاز به دلیل و برهان ندارد. دلیل اساسی برای عقاید اسلامی که فروع دین نیز برگرفته از آن میباشد، عقل است. اما چنان که در تعریف آمد، دلیل عقلی هنگامی حجیت دارد که برای شخص قطع به حکم شرعی حاصل کند، و اگر ایجاد ظنّ یا گمان کند هیچگونه حجیتی ندارد. همچنین آن دسته از احکام عقلی حجتاند که برخاسته از عقل سلیم یا عقل فطری باشند؛ نه عقل آمیخته با هوا و هوس و تمایلات نفسانی و عاطفی.
قاعدهٔ ملازمه
خداوند متعال برای اینکه بشر را به مصالح واقعی که سعادت او در آن است برساند، اموری را واجب یا مستحب کرده و برعکس، برای اینکه آدمیان از مفاسد دور بمانند آنها را از پارهای کارها منع کرده است.
این مصالح و مفاسد به نحوی است که اگر خود انسان نیز به آنها آگاه گردد عقلش همان حکمی را میکند که شرع کرده است؛ خواه آن مصالح و مفاسد مربوط به جسم باشد یا جان، مربوط به فرد باشد یا اجتماع، مربوط به حیات فانی باشد یا حیات باقی. پس هرجا که آن حکمتها یا معیارها و مناطها وجود داشت، حکم شرعی مناسب نیز وجود دارد. مثلاً وقتی عقل، ظلم به دیگران را ناپسند میشمارد، شرع نیز همین حکم را جاری میداند.
این همان چیزی است که دانشمندان اصول به نام «قاعدۀ ملازمه» میخوانند و با این عبارت بیان میکنند که «کُلُ ما حَکَمَ بِهِ العَقلُ حَکَم بِهِ الشَّرعُ»؛ یعنی هر آنچه عقل به آن حکم کند، شرع نیز به همان حکم میکند.
یکی از پر کاربردترین انواع دلیل عقلی، استنباط حکم شرعی از لوازم عقلی احکام است. توضیح اینکه گاهی شارع برای موضوعی حکمی بیان میکند که این حکم، لوازم عقلیای دارد. در چنین شرایطی عقل حکم میکند: چنان که تبعیت از حکم شرع لازم است، اطاعت از لازمه عقلی آن نیز لازم و واجب است.
دانشمندان اصول فقه موارد متعددی را به عنوان لوازم عقلی احکام شرعی بیان کردهاند. ما در این درس به «مقدمهٔ واجب» و در درس بعد به «تلازم میان نهی و فساد» اشاره میکنیم:
مقدمه واجب
اگر شارع به وجوب عملی امر کند لازمهٔ این امر واجب شدن مقدمات آن است. به آن عملِ واجب که نیاز به مقدمه دارد «ذیالمقدمه» گفته میشود. به این ترتیب نماز ذیالمقدمه و وضو مقدمهٔ آن است.
از آنجا که وجوب انجام مقدمه از وجوب ذیالمقدمه ناشی میشود و برای خود وجوب مستقلی ندارد، به اینگونه واجبات «واجب غیری» نیز میگویند.
اقسام مقدمه: مقدمه تقسیمات متعددی دارد که در ادامه به یک مورد از آنها اشاره میکنیم:
مقدمهٔ عقلی و مقدمهٔ شرعی
اگر وجود یک واجب متوقف بر وجود مقدمهای باشد که عقل به تنهایی آن را درک میکند، به آن مقدمه عقلی میگویند؛ مانند تهیه وسیله برای رفتن به حج. در این مثال، امر خداوند به حج تعلق گرفته است، اما عقل انسان درک میکند که امتثال امر پروردگار متوقف بر فراهم نمودن مقدمات حج است. پس چنان که خود حج واجب است، لازمهٔ عقلی آن که مقدمات حج میباشد نیز لازم است. (مقدمه عقلی)
اما اگر مقدمه را شرع تعیین کرده باشد نه عقل، به آن مقدمهٔ شرعی میگویند؛ همچون طهارت برای نماز. در نماز دو حکم شرعی توسط شارع بیان شده است: نخست وجوب نماز و دیگر مقدمه بودن طهارت برای نماز. در اینجا عقل حکم میکند که چون نماز واجب است و طهارت مقدمۀ آن میباشد، پس طهارت نیز واجب است. در این مثال، دلیل شرعیای بر وجوب طهارت نداریم، اما عقل به دلیل مقدمه بودنِ آن برای نماز، حکم به وجوب شرعی طهارت میکند.
بیندیشید و پاسخ دهید (صفحهٔ 82 کتاب درسی)
1- اصولیان دلیل عقل را چگونه تعریف میکنند؟
اصولیان دلیل عقل را به عنوان حکمی که نتیجهٔ آن منتهی به قطع به حکم شرعی باشد تعریف میکنند. به عبارت دیگر، عقل به عنوان یک ابزار استنباط زمانی حجت است که نتیجهای قطعی از آن حاصل شود و نه ظن یا گمان. بنابراین، دلیل عقلی هنگامی حجیت دارد که انسان به واسطهٔ آن به حکم شرعی قطعی برسد.
2- چه دلیل عقلیای حجیت دارد؟
دلیل عقلی که حجیت دارد، دلیل عقل سلیم و فطری است که به نتیجهای قطعی منتهی شود. به عبارتی، عقل باید حکمی را ثابت کند که بدون هیچگونه تردید و گمانی به حکم شرعی منتهی شود. عقلهای آمیخته با تمایلات نفسانی و هوا و هوس حجت نیستند، بلکه تنها عقل فطری و سالم معتبر است.
3- قاعده ملازمه را توضیح دهید.
قاعده ملازمه بیان میکند که هر آنچه عقل به آن حکم کند، شرع نیز به همان حکم میکند. به عبارت دیگر، اگر عقل حکم کند که عملی ناپسند است، شرع نیز حکم به حرام بودن آن عمل میدهد. برای مثال، اگر عقل ظلم به دیگران را ناپسند بشمارد، شرع نیز حکم به حرمت ظلم میدهد. این قاعده نشاندهندهٔ هماهنگی میان حکم عقل و حکم شرع است.
4- مقدمه واجب را با ذکر مثال تعریف کنید.
مقدمه واجب عملی است که برای انجام واجب ضروری است و خود واجب نمیشود، بلکه وجوب آن از وجوب ذیالمقدمه (عمل واجب) ناشی میشود. به عبارت دیگر، مقدمه واجب عملی است که انجام آن برای تحقق یک واجب ضروری است.
مثال: اگر کسی بخواهد نماز بخواند، وضو گرفتن مقدمهٔ واجب برای نماز است. وضو به خودی خود واجب نیست، بلکه چون برای انجام نماز واجب است، انجام آن نیز لازم است.
5- اقسام مقدمه را به طور کامل توضیح دهید.
مقدمه عقلی
به مقدمهای گفته میشود که عقل به تنهایی درک میکند و بدون آن، انجام واجب ممکن نیست. یعنی عقل متوجه میشود که برای انجام یک عمل واجب، به مقدمهای نیاز است.
مثال: اگر شخصی بخواهد حج را انجام دهد، عقل میفهمد که تهیه وسایل سفر برای رفتن به حج ضروری است. عقل بهتنهایی این مطلب را میفهمد و وجوب آن را میپذیرد.
مقدمه شرعی
به مقدمهای گفته میشود که شرع آن را تعیین کرده است و عقل بهتنهایی حکم به وجوب آن نمیدهد، بلکه وجوب آن از شرع ناشی میشود.
مثال: طهارت برای نماز. در اینجا، عقل بهطور مستقل حکم نمیکند که باید وضو گرفت، اما چون شرع نماز را واجب کرده و وضو را مقدمه آن قرار داده است، عقل حکم به وجوب وضو میکند.
6- دلیلی را که در متن فقهی (جواهر الکلام) برای اثبات واجب غیری بودن وضو آمده است، بیان کنید.
هنگامی که به نماز میایستید، صورت و دستها را تا آرنج بشویید! و سر و پاها را تا مفصل مسح کنید»، دلالت دارد که اگر شرط (نماز) نباشد، وضو نیز واجب نخواهد بود.