آموزش فرزندمان در برابر مشکلات و طوفانهای زندگی
احتمالا شما هم با ما هم نظرید : درختانی که انعطاف بیشتری دارند ، بهتر می توانند طوفان ها را پشت سر بگذارند . آن ها این توانایی را دارند که در جریان تند طوفان خم شوند و شکسته نشوند . این درختان در مقابل طوفان ، "تاب آور " هستند و کم تر آسیب می بینند .
موضوعی که به تازگی در مباحث روان شناسی مطرح شده و بسیار جالب و مهم نیز می باشد، بحث " تاب آوری " است. درواقع همان تاب و تحمل آدمها در مقابل مشکلات .
برآنیم تا در طی دو مقاله ، شما کاربران عزیز را با این موضوع آشنا نمائیم .
در زندگی ، تاب آوری ، به کودکان قدرت انعطاف و سازگاری در مقابل تندبادهای سخت را می دهد . به طور کلی کودکانی که صاحب این ویژگی شخصیتی هستند و تاب آوری در وجودشان بالنده شده و رشد یافته است ، بهتر می توانند خود را با نوسانات زندگی شان تطبیق دهند .
کودکان تاب آور در بزرگسالی ، شاد و سازگار خواهند بود . وجود این ویژگی باعث می شود افراد در صورت تجربه ی شکست در زندگی ، توانایی جبران آن را داشته باشند و در مقابل مشکلات کمر راست کرده و دوباره روی پای خود بایستند .
افراد تاب آور در مقابل افسردگی ، قدرت مقابله ی بیشتری دارند و در صورت تغییر محیط زندگی شان به سرعت خود را با محیط جدید سازگار می کنند .
تاب آوری ویژگی توانایی زندگی در شرایط دشوار و از سر گذراندن مشکلات است ؛ طوری که فرد ، کمترین آسیب را متحمل شود و همچنان اختیار زندگی اش را به دست داشته باشد .
تاب آوری ، از مهم ترین ویژگی های شخصیتی انسان هاست . والدین و معلمین می توانند با تاب آفرینی در خانه و مدرسه و تاب آور کردن کودکان ، آنها را به سوی سلامتی ، دوستی و عشق در زندگی هدایت کنند .
کودکان تاب آور بهتر می توانند با دیگران دوستی برقرار کرده و به دیگری عشق بورزند و در بزرگسالی نیز موفقیت های شغلی بیشتری به دست آورند .
جالب اینجاست که : تاب آوری ، به پیشگیری از سوء مصرف مواد اعتیاد آور در دوران نوجوانی و جوانی نیز می انجامد .
« چرا فکر نمی کنیم که اگر در مقابل مسایل و دشواری های اجتماعی ، از ابتدا شخصیت کودک را به خوبی واکسینه کنیم و او را تاب آور بار بیاوریم در بحرانی ترین شرایط اضطراب ، استرس و شکست هم به مواد مخدر روی نخواهد آورد ، بلکه خواهد کوشید راه حلی معقول برای مشکلات خود پیدا کند .» ( دکتر حسن عشایری : 1379)
تاب آوری کودکان را قادر می سازد تا در صورت وارد آمدن ضربه های مهلک در زندگی ، دوباره روی پای خود ایستاده و شکست ها را با سربلندی جبران کنند.
کودکانی که تاب آور بار می آیند ؛ توانایی سازگاری و رویارویی با تغییرات زندگی را پیدا می کنند و به بزرگسالانی تبدیل می شوند که در مقابل حوادث زندگی از قدرت انعطاف پذیری بیشتری برخوردارند . کودکان تاب آور نسبت به همسالان غیر تاب آورشان ، نیرومند و تواناتر هستند و در بزرگسالی نیز موفق تر خواهند بود .
کودکان در صورتی که در محیط های تاب آفرین بزرگ و بالنده شوند ؛ و ویژگی های تاب آوری را بیاموزند ، در سراسر طول زندگی شان برای سازگار شدن با چالش های زندگی دچار مشکل نخواهند شد .
آموزش تاب آوری به کودکان
اکنون باید پرسش اساسی را مطرح کرد که چگونه می توانیم کودکان مان را تاب آور بار بیاوریم ؟
بچه ها نیاز دارند احساسات خود را با دیگران در میان بگذارند . به همین خاطر لازم است ما هر روز اوقاتی را به کودکانمان اختصاص دهیم و سعی کنیم با گفت و گو ، بازی و تشویق آنها به بیان احساسات خود ، اوقات خوشی برای شان بیافرینیم .
به زبان ساده تر ، ما در مقابل فرزندانمان مسئولیم و باید برای آنها وقت بگذاریم . خواندن کتاب های مناسب و انجام بازی های متنوع و قصه گویی برای بچه ها می تواند ما را در انجام این مهم یاری رساند .
سنین 5 تا 11 سالگی بسیار حساس است : سال هایی که کودک خیلی جدی نقاشی می کشد ، آواز می خواند ، با کلمات بازی می کند ، شعر می سازد ، یاد می گیرد بخواند ، بنویسد و محاسبه کند . به طور کلی این سال ها سال هایی هستند که اندیشه ها و افکار او شکل می گیرد .
امروزه می گویند اگر دیدید دانشجویی مشکل رفتاری دارد ؛ دوران مهد کودک و دبستان اش را بررسی کنید ، هر چند که حتی به مراحل قبل از نوزادی و نوزادی او نیز توجه می شود.
کودکانی که احساسات خود را بی کم و کاست و به راحتی با والدین یا دیگر نزدیکانشان در میان می گذارند ، با احساساتشان به صورت امری وحشتناک و ناگوار برخورد نمی کنند و به این درک و شناخت دست پیدا می کنند که این احساسات ، گوشه ای از زندگی آنهاست . همگی ما انسان ها همیشه این احساسات را همراه خود خواهیم داشت ؛ بنابراین باید بیاموزیم که چگونه بدون ترس با احساساتمان برخورد کنیم و دچار تنش نشویم .
« چرا کودک ما نباید جرئت کند از والدین اش دلیل بخواهد و برایشان دلیل بیاورد . تمامی تحقیقات نشان می دهد که هر قدر توان استدلال ورزی در فرد بیش تر باشد ، میزان اضطراب در او پایین تر است و او با قدرت و جسارت بیشتری تلاش می کند مسائلش را حل کند .
بچه ای که نتواند اشتباه کند ، اجازه نداشته باشد فکر اشتباه خود را بیان کند و جرئت « نه » گفتن نداشته باشد و بردیدگاه های خود با اصرار و اعتراض نایستد و دلیل نیاورد ؛ مثل اتومبیلی که کمک فنر ندارد ، اگر یک روز به دست انداز بیافتد ،هر لحظه امکان دارد بشکند .
برعکس دختر یا پسری که بتواند بگوید من هستم ، می خواهم حرکت کنم و حق و حقوقی دارم ، در مقابل مشکلات و آسیب های جدی توانایی حل مشکل و تحمل بیشتری دارد .» ( دکتر حسن عشایری 1379).
کودک باید مهارت جرئت ورزی را بیاموزد و این توانایی را کسب کند که به عنوان مثال به ما بگوید : این حرفی که الان زدی ، باعث عصبانیت من شده است . این کار می تواند به جلوگیری از پرخاشگری و خشونت به دیگری منجر شود . این نوع سخن گفتن کودک از احساساتش ، باعث رشد او خواهد شد .
زمانی که کودک از احساس خود در مقابل وضعیتی سخن می گوید ، در واقع خواسته هایش را طرح کرده و به برآورده کردن معقول آنها فکر می کند . این بیان احساسات ، آغاز بسیار خوبی برای مسئولیت پذیری کودک است . وقتی شما در کشوری خارجی به سر می برید و با زبان آنجا ناآشنایید ، مطرح کردن درخواست هایتان به دیگران بی اندازه دشوار است . در مورد کودک هم همین طور است . او نیاز دارد زبانی بلد باشد که با آن بتواند احساساتش را به دیگران منتقل کننند . به عبارت دیگر او باید بتواند به زبان مشترکی برای در میان گذاشتن احساساتش با دیگران دست پیدا کند .
بهتر است کودکانمان را از محیط ها و موفقیت های محرک – البته با نظارت کامل - خیلی دور نگه نداریم . این تنوع محیط ، گوناگونی موقعیت ها ، تحریک ها و تغییرها می تواند برای کودکان مفید باشد . به عنوان مثال اگر بچه ای در محیطی کاملا ساکت بزرگ شود ، تحمل محیط های پر سر و صدا برای او مشکل خواهد بود .
خیلی از والدین بچه های خود را از همان نوزادی ، در اتاق خودش گذاشته و سعی می کنند شلوغی و سر و صدا را در خانه به حداقل ممکن برسانند تا کودک بتواند خوابی عمیق داشته باشد یا اینکه اتاق کودک را از بقیه ی قسمت های خانه جدا می کنند .
اکنون فکر کنید که پدر و مادر این بچه مجبور شوند به مسافرت بروند و فرزندشان را به خانواده ای بسپارند که آن قدرها محیط خانه شان ساکت نیست . پر واضح است که این کودک برای سازگاری با این تغییر محیط ، مشکل خواهد داشت . پس بهتر است از همان ابتدا کودک را در معرض وضعیت های مختلف قرار داد .
بچه ها محرک ها را دوست دارند و این محرک ها باعث تحریک رشد ذهنی آنها می شود ؛به عنوان مثال خوب است خردسالانمان را به خیابان و پارک ببریم ، گهواره ی آنها را در اتاق نشیمن قرار دهیم و در حضور آنها با دوستانمان ملاقات کنیم و بگذاریم آنها بیاموزند و عادت کنند که با وجود سر و صدای محیط اطراف بخوابند و از سازگاری با دنیای تازه ی اطراف لذت ببرند . البته لازم است مواقعی هم بچه در اتاق خودش استراحت کند ؛ اما موضوع مهم این است که کودک از همان نوزادی ، مکان ها و محیط های متنوع و مختلف را تجربه کند . به طور کلی ما نباید کودکمان را به صورت جدا در محیطی کنترل شده ، ساکت و یکنواخت نگاه داریم .
نویسنده:سرور حاجی سعید