قانون مدیریت خدمات کشوری با نام بدلی رتبهبندی
گاما- شتابزدگی در اجرای طرح رتبهبندی به منظور ترمیم حقوق و دستمزد فرهنگیان برای رهایی از فشار اعتراضات صنفی موجب تحمیل طرحهای ناقص و مُسکنگونهای همانند افزایش حق شغل در قالب قانون مدیریت خدمات کشوری میشود که بدلی از نظام رتبهبندی است.
به گزارش گاما به نقل از تسنیم، ابراهیم سحرخیز معاون سابق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش یادداشتی را در خصوص طرح رتبهبندی معلمان در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داد که در این یادداشت به ضرورتهای اجرای نظام رتبهبندی، بررسی پیامدهای عدم اجرای نظام رتبهبندی معلمان بر استقرار سیاستها و راهبردهای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و طرحی که آموزشوپرورش قرار است از مهر تحت عنوان رتبهبندی معلمان اجرایی کند، اشاره شده است.
همزمان با نهایی شدن سند راهبردی تحول در آموزش و پرورش گامهای آغازین نیز برای اجرایی شدن آن، متناسب با عزم و اراده مسئولان در محدوده منابع و امکانات برداشته شد.
ترویج و نشر گفتمان تحول در آموزش و پرورش دربین نخبگان و صاحبنظران حوزه تعلیم و تربیت این سوال اساسی را در پی داشت که نگاه و رویکرد سند در قبال نقش و جایگاه معلمان به عنوان مهمترین مؤلفه تأثیرگذار بر تحول در نظام آموزشی چیست؟ بنابراین بحث نظام رتبهبندی معلمان در سپهر منظومه فکری حاکم بر سند به عنوان یک مطالبه مهم و جدی از سوی معلمان در فضای گفتمانی پیچید. موضوعی که برای سیاستگذاران، برنامهریزان، مجریان و معلمان، جذاب، شنیدنی و قابل تأمل بود.
نخستین بار در شهریور سال 1391در شهر مقدس مشهد در نشست سه جانبه دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، کمیسیون آموزش و تحقیقات و شورای معاونان وزارت آموزش و پرورش، وزارتخانه مکلف شد طرح پیشنهادی خود از نظام رتبهبندی را ارائه کند.
سرانجام طرحی تحت عنوان «نظام رتبهبندی حرفهای معلمان، جذب و تأمین منابع انسانی» به صورت پیشنویس ارائه شد که در آن معلمان متناظر با استادان دانشگاه در چهار گروه معلم مربی، استادیار معلم، دانشیار معلم و استاد معلم رتبهبندی میشدند.
با استقرار دولت جدید در ابتدا طرح به بوته فراموشی سپرده شد اما فشار تقاضا و مطالبه فرهنگیان کار را به جایی کشاند که معاون اول رئیسجمهور تهیه لایحه رتبهبندی معلمان را در سال 1393 رسانهای کرد اما سرانجام در اسفند 93 به یکباره بحث رتبهبندی در پوشش ظرفیت قانون مدیریت خدمات کشوری در حدی تنزل یافت که افزایش فوقالعاده شغل معلمان بر اساس دستورالعمل مسیر ارتقای شغلی به عنوان یک تکلیف جامانده که در احکام سایر کارکنان دولت اعمال شده بود به نام نظام رتبهبندی رونمایی شد.
بدون شک مواجهه روزمره و شتابزده با موضوعات اساسی و مبنایی سند، مانند رتبهبندی معلمان به مسلخ بردن و یا تحریف تحول است.
این مقاله با عنوان «بررسی پیامدهای عدم اجرای نظام رتبهبندی معلمان بر استقرار و اجرایی شدن دیگر سیاستهای سند تحول بنیادین» سعی دارد آثار نامطلوب اجرای ناقص رتبهبندی معلمان را بر دیگر زیر نظامها و راهبردها تبیین کند.
بیان مسئله، اهمیت و ضرورت بررسی آن
سند راهبردی آموزش وپرورش با الهام از اسناد بالادستی و بهرهگیری از ارزشهای بنیادین آنها ترسیمگر افقی روشن در چشمانداز تعلیم و تربیت کشور است که با عملیاتی شدن آن شاهد آموزش و پرورشی در طراز جمهوری اسلامی ایران خواهیم بود.
تمامی متخصصان و صاحبنظران حوزه تعلیم و تربیت در این باور هم عقیدهاند که با توجه به نقش محوری معلمان در آموزش وپرورش، تحول، نوآوری و بازسازی در نظام بدون در اختیار داشتن معلمان با انگیزه، کارآمد و شایسته با شکست روبهرو خواهد شد.
خوشبختانه در مفاد سند تحول بنیادین آموزش پرورش نیز ضمن نگاه یکپارچه و متوازن به تمامی مؤلفههای تأثیرگذار، ارتقای شایستگیها و صلاحیتهای عمومی، علمی وحرفهای معلمان و اعتلای منزلت اجتماعی آنها بارها مورد تأکید قرار گرفته است.
بدون شک عملیاتی شدن سیاستها و راهبردهای کلان پیشنهادی در گرو تدوین و اجرایی شدن زیر نظامهای اصلی آن به ویژه «نظام رتبه بندی معلمان» با هدف تأکید بر بهسازی و اعتلای منابع انسانی به عنوان موتور محرکه تحول در نظام آموزشی است.
به زعم بزرگان تعلیم و تربیت، استقرار نظام سنجش صلاحیتهای عمومی، تخصصی وحرفهای، تعیین ملاکهای ارزیابی و ارتقای مرتبه علمی و تربیتی معلمان یا همان رتبهبندی معلمان از چنان اهمیتی برخوردار است که اجرای ناقص و یا نادیده انگاشتن آن به منزله غلتیدن در ورطه روزمرگی است.
جهتگیریهای مطلوب سند در حوزه مأموریتهای معین شده متضمن جذب، نگهداشت و توانمندسازی معلمان، مربیان و مدیران خلاق، مستعد و کارآزمودهای است که به عنوان راهبران آموزشی قرار است زمینهساز رشد و تعالی متربیان باشند.
پیامدهای ناشی از عدم اجرای نظام رتبه بندی معلمان بر استقرار دیگر سیاستهای تحولی در سند ملی آموزش و پروش در حدی است که آن را از ماهیت و محتوا تهی میسازد.
پرسش اساسی
این پرسش مطرح است که ضرورتهای اجرای نظام رتبهبندی چیست و اهداف مترتب بر آن کدامند؟
با توجه به سیاستهای کلی ایجاد تحول در نظام آموزش وپرورش کشور و دیگر اسناد بالا دستی از جمله نقشه جامع علمی کشورمبنی بر بالا بردن توان مدیریت منابع انسانی، اعتلای منزلت علمی و اجتماعی معلمان همزمان با رفع مشکلات مادی و معیشتی آنان ضرورت دارد آموزش و پرورش در راستای اجرایی شدن راهکارهای سند تحول به طریق مقتضی با نگاهی همه جانبه و یکپارچه به آثار و پیامدهای وجودی آن اجرای نظام رتبهبندی حرفهای معلمان را در دستور کار قرار دهد.
بدیهی است شتابزدگی در کار به منظور رهایی یافتن از فشار اعتراضات صنفی معلمان در جبران یا ترمیم حقوق و دستمزد آنان موجب تحمیل طرحهای ناقص و مُسکن گونهای همانند افزایش حق شغل معلمان در قالب قانون مدیریت خدمات کشوری خواهیم بود که با نام بدلی «نظام رتبهبندی» این زیر نظام تحول آفرین را به مکانیسمی برای دفاع در برابر تبعیض معیشتی با دیگر کارکنان دولت مبدل میسازد واین نگرانی را تقویت میکند که اساسیترین اصل از تحول در نظام آموزشی نیز به سرنوشت دیگر قوانین ناقص اجرا شده مانند قانون «همترازی» یا نظام «هماهنگ پرداخت» دچار شود که خروجی آن به کام دیگر کارکنان دستگاهها و شرکتهای دولتی رقم خورده است و به هیچ وجه نتوانسته است قدمی در مسیر کاهش نابرابریها بردارد.
اهداف مترتب بر نظام رتبهبندی معلمان
1-بازسازی نظام تعلیم و تربیت کشور بر پایه اندیشههای ناب اسلامی و آرمانها و رویکردهای انقلاب اسلامی
2-بهبود کیفیت آموزش و پرورش از طریق افزایش انگیزه معلمان برای خدمت مطلوب
3-ساماندهی معلمان برحسب قابلیتهای تخصصی و حرفهای
4-توسعه مهارتهای حرفهای و توانمندیهای علمی و تربیتی معلمان
5-ساماندهی و ارتقای کیفی نظام آموزشهای ضمن خدمت وزارت آموزش و پرورش برای روزآمدکردن اطلاعات تخصصی و توانمندسازی آنان
6-شفافسازی در بهرهگیری از قابلیتهای تخصصی معلمان
7-توسعه فعالیتهای پژوهشی و ارتقای قابلیتهای علمی معلمان
8-اعتلای منزلت اجتماعی معلمان و رفع مشکلات مادی و معیشتی آنان
9- افزایش اثربخشی و بهرهوری نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش
10- تقویت هویت حرفهای معلمان
11-بهینهسازی نظام پرداخت مبتنی بر شایستگیها و بر اساس رویکرد رقابتی
12- اصلاح و به روزآوری روشهای تعلیم و تربیت با تأکیدبر روشهای فعال،گروهی و خلاق با توجه به نقش الگویی معلمان
13- حاکمیت برنامه محوری به جای کتاب محوری و تولید بسته آموزشی در برنامه درسی با رعایت اصل معلم محوری
14-طراحی و اجرای الگوی بالندگی شغلی و حرفهای برای منابع انسانی
15-ایجاد فرصت لازم برای حمایت از کرسیهای نظریهپردازی در علوم از جمله علوم تربیتی با فعال کردن گروهها و انجمنهای علمی معلمان در سطح مدرسه، منطقه و استان
16- به خدمت گرفتن مشارکت معلمان در فرایند بهسازی آموزشی، پژوهشی، تربیتی و فرهنگی
17- ساماندهی ساعات کار مربیان برای حضور تمام وقت در مدارس شامل ساعات تدریس و ساعات اختصاص یافته به سایر ساعات تربیتی مرتبط در مدرسه با توجه به ضرورت جبران خدمت مناسب ایشان
18- فراهم آوردن تسهیلات لازم برای جذب و نگهداشت نیروهای کارآمد، خلاق در دورههای مختلف تحصیلی به ویژه در ابتدایی
ارتباط مبحث رتبهبندی معلمان با اسناد بالا دستی
1-سیاستهای کلی ایجاد تحول در نظام آموزش وپرورش
1-1 بند3جزء(3-2)-بازنگری درشیوههای جذب، تربیت، نگهداشت و بهکارگیری بهینه نیروی انسانی مورد نیاز آموزش و پرورش و بستر سازی برای جذب معلمان کارآمد و دارای شایستگیهای لازم آموزشی، تربیتی و اخلاقی بعد از گذراندن دوره مهارتی.
2-1 بند 3 جزء (3-3)-اعتلای منزلت اجتماعی معلمان و افزایش انگیزه آنان برای خدمت مطلوب با اقدامات فرهنگی، تبلیغی، خدمات و امکانات رفاهی و رفع مشکلات مادی و معیشتی فرهنگیان
3-1 بند 3 جزء (3-4)-توسعه مهارت حرفهای و توانمندیهای علمی و تربیتی معلمان با ارتقای کیفی آموزشهای ضمن خدمت و برنامهریزی برای روزآمد کردن اطلاعات تخصصی و تحصیلات تکمیلی معلمان متناسب با نیاز آموزش و پرورش
4-1 بند 3 جزء (3-7)- استقرار نظام پرداختها براساس تخصص، شایستگیها و عملکرد رقابتی مبتنی بر نظام رتبهبندی معلمان
5-1 بند 5 جزء (6-5)-تربیت و تأمین نیروی انسانی توانمند و واجد شرایط برای تحقق اهداف و برنامههای تربیتی و آموزشی
پیامدهای ناشی از عدم اجرای نظام رتبهبندی معلمان بر استقرار سیاستهای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش
اگر باور عمومی بر این باشد که بهترینها، بهترینها را میسازند برای منزلت اجتماعی معلمان باید اهمیت فوقالعادهای قائل شد.
بر اساس مطالعات انجام شده کشورهایی که از نظر آموزش و پرورش پیشرفتهاند معلمان از شأن و پایگاه اجتماعی بالایی برخوردارند و شمار داوطلبان این حرفه از بسیاری مشاغل دیگر بیشتر است ژاپنیها اعتقاد دارند: شایستگی نظام آموزشی به اندازه شایستگی معلمان آن است.
فرایند کاهش منزلت اجتماعی معلمان در ایران نتایج زیانباری در پی داشته است که گرایش نداشتن جوانان مستعد و توانمند به این حرفه احساس سرخوردگی و اضطراب شغلی،کاهش انگیزه شغلی، بروز نارضایتی شغلی در بین معلمان ،کاهش تأثیر نقش الگویی آنان برای دانشآموزان و ناکارآمدی نهاد تعلیم و تربیت برای پرورش نسل آینده از جمله پیامدها به شمار میآید.
شواهد موجود نشان میدهد در ایران معلمان هنوز هم از شأن و منزلت بایسته و شایستهای برخوردار نیستند و حتی منزلت اجتماعی آنان به طور فزایندهای در حال تنزل است که این وضع سبب رویگردانی افراد با هوش و مستعد از حرفه معلمی، افت کیفیت آموزشی و ناکامی نظام آموزشی در پرورش محصول مناسب میشود.
ناهماهنگی بین جنبههای مادی و معنوی شغل معلمی واقعیتی تلخ و عاملی تهدید کننده برای نظام تعلیم و تربیت و کل نظام اداری کشور محسوب میشود.
پندار منفی معلمان درباره منزلت خود علاوه بر اینکه بازتاب ارزیابی دیگران و منعکس کننده واقعیت موجود است به خودی خود میتواند مشکل آفرین باشد.
البته نباید از نظر دور داشت که خود معلمان نیز در به وجود آوردن این وضع دخالت دارند و طبعاً میتوانند در تغییر شرایط موجود هم مؤثر واقع شوند آنان باید باور داشته باشند که با سختکوشی و تلاش برای افزایش دانش تخصصی، احساس مسئولیت و فداکاری، ارتقای صلاحیتهای حرفهای،حس قد دانی مردم را تحریک میکنند.
معلمی از مشاغلی است که در بعدفرهنگی جامعه ایفای نقش میکند و همیشه در سلسله مراتب اجتماعی، جایگاه اجتماعی آن مورد توجه بوده و هست.
نتایج تحقیق «سنجش منزلت اجتماعی معلمان در بین دانشآموزان» نشان میدهد بین مهارتهای حرفهای معلمان و ویژگیهای فردی آنها اعم از صفات جسمی و ویژگیهای رفتاری با منزلت اجتماعی معلمان رابطه وجود معناداری وجود دارد. محقق پیشنهاد میکند ضمن توجه به وضعیت معیشتی معلمان به ارتقای مهارتهای شغلی و حرفهای آنان توجه شود. همچنین در انتخاب و استخدام معلمان، افرادی به کار گرفته شوند که از صلاحیتهای فردی، توانمندیهای لازم و داشتن انگیزه کافی برای این شغل برخودار باشند.
اجرای ناقص نظام رتبهبندی در قالب ظرفیت قانون مدیریت خدمات کشوری تحت نام و برند سند تحول پیامدهای نامطلوب و جبران ناپذیری به همراه خواهد داشت.
نادیده گرفتن نظام سنجش صلاحیت حرفهای معلمان موجب به محاق رفتن رشد و بالندگی حرفهای معلمان در نهاد آموزش و پرورش شده است.
ازرشیابی سالانه از کارکنان به شیوه معمول نتوانست رقابت مثبت توأم با پویایی و بالندگی را در مدارس به ارمغان آورد زیرا در عمل آورده قابل اعتنایی در ترمیم و بهینهسازی پرداختها مبتنی بر شایستگی، جلب انگیزه، ارتقا رتبه و تحرک شغلی به دنبال نداشت و تنها بر اساس سنوات خدمت یا طی دورههای دستوری و فرمایشی آموزشهای ضمن خدمت، هر ساله بر اساس تصویب نامه هیئت دولت درصدی به حقوق ماهیانه افزوده میشود.
مکانیزم گروههای تشویقی نیز به دلیل محدودیتها، قبض و بسطهای اداری و تأثیر اندک آن در بهبود وضعیت معیشتی کارکنان هرگز نتوانست تحرکی تحول آفرین به همراه داشته باشد.
این بار نیز این نگرانی همچنان باقی است تا با به عاریت گرفتن کلید واژههای سند تحول مانند رتبهبندی معلمان به دلیل محدویت بودجه و منابع مالی مجدداً با تقلیل جایگاه آن در حد افزایش فوقالعاده شغل به روزمرگی مبتلا شویم.
نادیده گرفتن نظام سنجش صلاحیت حرفهای معلمان یا اجرای نادرست آن میتواند پیامدهای زیر را گریبانگیر نظام آموزشی کند:
1-عدم کارایی و اثربخشی روشهای یاددهی ــ یادگیری و برنامههای آموزشی و درسی به علت فقدان تبحر و انگیزه لازم در معلمان
2-کاسته شدن از شأن و منزلت علمی،حرفهای و فرهنگی معلمان
3-نبود جاذبههای مادی و معنوی لازم برای جذب و نگهداشت نیروهای مستعد، نخبه و خلاق و نوآور در آموزش و پرورش به عنوان معلم.
4- سلب امکان فعالیت همه جانبه، متعهدانه و ایثارگرانه از سوی نیروهای موجود به دلیل نبود روحیه مشارکت جویی
5-فقدان پویایی و بالندگی شغلی و سازمانی در آموزش پرورش با معطل ماندن راهکار 3-22 مبنی بر طراحی و اجرای الگوی بالندگی شغلی ــ حرفهای برای منابع انسانی
6-کاهش تراز اعتماد و پشتیبانی معلمان از آموزش و پرورش
7-معطل ماندن مدیریت بر منابع انسانی و ممانعت از اصلاح ساختار آموزشی و اداری متناسب با مدیریت کارآمد و اثربخش
8- اصلاح نشدن فرایند جذب و تربیت معلم
9-معطل ماندن راهکارهای 1-12و2-12و 3-12 در خصوص برقراری الگوی جبران خدمات و تأمین رفاه نیروی انسانی درخور منزلت فرهنگیان
10- عدم استفاده از ظرفیت های موجود برای گسترش فرهنگ تفکر و پژوهش در بین معلمان ، مربیان و مدیران و کم رنگ شدن حمایت از پژوهش و تولید علم
11- کاهش مشارکت موثر و فعال معلمان در برنامه های تربیتی و فعالیتهای پرورشی مدارس
12- تأثیر منفی بر گسترش و تعمیق فرهنگ پژوهش و ارزشیابی، خلاقیت و نوآوری، نظریه پردازی و مستندسازی تجربیات علمی ــ تربیتی بومی در نظام تعلیم و تربیت
13- نادیده گرفته شدن توسعه مستمر شایستگیها و توانمندیهای اعتقادی، تربیتی، علمی و حرفهای فرهنگیان
14- تضعیف جایگاه علم و علم آموزی با پایین آمدن پایگاه و منزلت اجتماعی و اقتصادی معلمان