برای حل این تست بد نیست که نظر به متن کتاب درسی دربارهی این دو گروه از فیلسوفان داشته باشیم. کتاب درسی به این موضوع تصرح میکند که فیلسوفانی مانند کرکگور و ویلیام جیمز (که بنیانگذار مکتب پراگماتیسم است.) معتقدند که برای اثبات خدا و ایمان به وی نمیتوان از عقل کمک گرفت و همچنین کتاب درسی نقل قولی از ویلیام جیمز مطرح میکند که در آن ویلیام جیمز بیان میدارد: «من معتقدم که دلیل وجود خداوند عمدتاً در تجربههای شخصی درونی ما نهفته است.» یعنی به صورت غیرمستقیم میتوان از این گفته برداشت کرد که وی دلایل عقلی برای باور به خدا را نه تنها لازم، بلکه ممکن نیز نمیداند. در نتیجه بدون پذیرش عقلی خداوند نیز امکان برقراری ارتباط معنوی و احساس حضور وی وجود دارد و ناممکن نیست.
از طرف دیگر بنا به تصریح کتاب درسی، فیلسوفان مسمان معتقدند که ابتدا باید وجود خدا از طریق عقل و تفکر و اندیشه پذیرفت و سپس با وی ارتباط معنوی برقرار کرد و یک زندگی متعالی و معنادار را سامان بخشید. البته درک و پذیرش هر فردی نیز به اندازهی توان عقلی و فکری اوست. بنابراین فلاسفهی اسلامی امکان برقراری ارتباط معنوی با خداوند، بدون پذیرش عقلی وی را منتفی میدانند.
بنابراین مبناییترین و زیربناییترین تفاوت این دو گروه از فیلسوفان در این است که گروه اول پذیرش عقلی خداوند را غیرضروری و گروه دوم ضروری میدانند. (تأیید گزینهی «2») سایر تفاوتها نیز از اختلاف نظر نشأت میگیرد. بنابراین این تفاوت اصل، و سایر تفاوتها فرعتیتر هستند.
بررسی سایر گزینهها:
گزینهی «1»: این گزینه نیز از تفاوتهای فلاسفهی مسلمان با فیلسوفان پراگماتیست معناگرا میباشد، اما فرع بر اختلاف نظر مذکور در گزینهی «2» میباشد.
گزینهی «3»: این گزینه نیز از جملهی اختلافات نظری حکیمان مسلمان با فیلسوفان پراگماتیست معناگرا میباشد که همانند گزینهی «1» فرع بر گزینهی «2» میباشد.
گزینهی «4»: این مورد اساساً از مشترکات میان دو گروه است.