- در فرهنگ های جبرگرا، انسان نمی تواند آینده اش را براساس اراده و عمل خود بسازد و محکوم به سرنوشتی محتوم است.
- در فرهنگ معنوی و دینی، آبادی دنیا هدف مستقلی نیست، بلکه خود وسیلهای است که در خدمت اهداف معنوی قرار می گیرد. اگر افرادی که درون فرهنگ دینی زندگی می کنند، دنیا را هدف برتر خود قرار داده باشند، از آشکار کردن آن پرهیز می کنند و رفتار دنیوی خود را توجیه دینی می کنند امّا در جهان غرب، سکولاریسم به صورت جهان بینی غالب درآمده است؛ بهگونه ای که دین داران، ناگزیر هنجارها و رفتارهای دینی خود را توجیه دنیوی و این جهانی می کنند.
- فرهنگ مدرن، طبیعت را مادۀ خام و بی جانی می داند که انسان اجازۀ هرگونه تصرفی را در آن دارد. در این فرهنگ، انسان بر این گمان است که با تسخیر طبیعت و تصرف آن، می تواند تمامی مسائل و مشکلات خود را حل کند.
- قبول تفاوت ها و محترم شمردن آن ها در فرهنگ جهانی اهمیت بسیاری دارد. پذیرش تفاوت ها از صلح جهانی در برابر جنگ و خشونت محافظت می کند و انگیزۀ شناخت متقابل جوامع و فرهنگ ها را فراهم می آورد.