روزی از روزها، پیرمردی ..................... نوهاش گفت: من دیگر پیر شدهام و مدت زیادی ......... عمرم باقی نمانده استو دلم میخواهد بعد از مرگم، ثروتم به تو برسد، امّا پیش از آنکه این ثروت، مال ......... شود، باید راز زندگی را پیدا کنی و برایم بیاوری.»
1 )
با، از، تو
2 )
به، بر، تو
به، از، تو
4 )
از، بر، تو
تحلیل ویدئویی تست
تحلیل ویدئویی برای این تست ثبت نشده است!