در ارتباط با شکلگیری بلوک شرق و غرب بهترتیب در کدام گزینه بخش اول صحیح و بخش دوم نادرست است؟
1 )
مارکس در نیمهٔ اول قرن نوزدهم به نقد لیبرالیسم اقتصادی پرداخت و از نظر او با یک حرکت انقلابی میتوان چالشهای جامعهٔ سرمایهداری را حل کرد ـ چالش و نزاع بلوک شرق و غرب در تمام قرن بیستم تا فروپاشی بلوک شرق در سال 1991 م. ادامه یافت.
2 )
برخی از اندیشمندان اروپایی، برای حل مشکل فقر و غنا، در چارچوب ارزشها و آرمانهای فرهنگ جدید غرب، نظریههایی را ارائه دادند که نظریه مارکس نمونهای از آن میباشد ـ دو جریان چپ و راست بهترتیب بلوک شرق و غرب را تشکیل دادند که بلوک شرق شامل شوروی سابق، چین و کشورهای اروپای شرقی است.
3 )
بلوک شرق و غرب دو اقتصاد و دو سیاست متفاوت داشتند که آمریکا و شوروی به عنوان دو ابر قدرت در کانون این دوقطب قرار داشتند و هر دو به فرهنگ واحدی تعلق نداشتند ـ قبل از انقلاب فرانسه طرفداران نظریات لیبرالیستی در سمت راست و منتقدان آن در طرف چپ مجلس قرار میگرفتند که بهترتیب اولی مصداق مخالفان سرمایهداری بود و دومی دلالت بر احزاب سوسیالیستی و کمونیستی میکرد.
جامعهٔ آرمانی مارکس از فردگرایی لیبرالیستی و اقتصاد سرمایهداری عبور میکرد، مالکیت خصوصی را از بـین میبرد و صورتی سوسیالیستی و کمونیستی پیدا میکرد ـ رویکرد نظری مارکس نسبت به عالم، رویکردی غیرسکولار و ضدسرمایهداری بود و با این حال تلاش میکرد در چارچوب همان بنیانهای نظری فرهنگ غرب به حل مسائل اجتماعی جامعه خود بپردازد.