از نظر فیلسوفان مسلمان، انسان ذاتاً به فضیلت گرایش دارد و از کسب فضیلت احساس نشاط و لذت میکند و به رضایت درونی میرسد. اما از آنجا که انسان غیر از فعل اخلاقی، فعل طبیعی هم دارد و طریق برآورده شدن هدف افعال طبیعی، یعنی برآورده کردن نیازهای طبیعی و جسمانی انسان، گاهی با طريق برآورده شدن هدف فعل اخلاقی، یعنی رسیدن به کمال روحی، در تضاد قرار میگیرد، ممکن است در این هنگام آدمی از کسب فضيلتها رویگردان شود و حتی به سوی رذیلتها هدایت شود.
گزینهٔ ۱: چون انسان با وجود تمایل فطری به فضیلت، گاهی از آن رویگردان میشود، نیاز به یک پشتوانه است، نه برعکس. به تعبیر دیگر در این گزینه جای دلیل و نتیجه عوض شده است.
گزینهٔ ۳: فرض سؤال این است که انسان با وجود تشخیص درست فضيلتها و گرایش به آنها باز هم ممکن است برخلاف آنها عمل کند. بنابراین تشخیص اشتباه فضيلتها خارج از فرض سؤال است و در این مواقع مسئلهٔ اساسی، علت تشخیص اشتباه و ابتلا به جهل مرکب است که باید در بحث معرفتشناسی حسن و قبح اخلاقی پاسخ داده شود.
گزینهٔ ۴: اختیار انسان سبب میشود او مجبور به انجام یا ترک فعل اخلاقی نباشد. اما وقتی انسان به انجام عملی تمایل دارد، حتی اگر آزاد باشد هم به طور طبیعی توقع میرود آن عمل را انجام دهد. حال سوال این است که چرا انسان با وجود اینکه به فضيلتها تمایل فطری دارد و آزاد هم هست، باز هم بسیاری اوقات برخلاف فضيلتها عمل میکند. طبیعی است که پاسخ این سؤال، مختار بودن انسان نیست. در اینجا به دنبال انگیزۂ عمل برخلاف فضيلتها هستیم، نه اینکه چرا انسان توان این کار را دارد. به تعبیر فلسفی، به دنبال علت غایی هستیم، نه علت فاعلی.