همۀ موارد به منظور تکمیل عبات داده شده، نامناسب هستند.
بررسی همۀ موارد:
الف. هنگام اضافه شدن هر نوکلئوتید سه فسفاته به انتهای رشته پلینوکلئوتید دو تا از فسفاتهای آن از مولکول جدا میشوند و نوکلئوتید به صورت تک فسفاته به رشته متصل میشود. اما این مورد تلۀ تستی دارد. توجه داشته باشید در همانندسازی از دئوکسی ریبونوکلئوتید (نه ریبونوکلئوتید) استفاده میشود.
ب. قبل از همانندسازی دنا باید پیچ و تاب فامینه، باز و پروتئینهای همراه آن یعنی هیستونها از آن جدا شوند تا همانندسازی بتواند انجام شود. این کارها با کمک آنزیمهایی انجام میشود. سپس آنزیم هلیکاز مارپیچ دنا و دو رشته آن را از هم باز میکند. توجه داشته باشید که در صورت سوال به اشرشیاکلای اشاره شده است. در باکتریها، پروتئینهای هیستون وجود نداشته و پروتئینهای دیگری در افزایش فشردگی مولکول دنا موثر هستند.
ج. همانندسازی دنا با دقت زیادی انجام میشود؛ این دقت تا حدود زیادی مربوط به رابطۀ مکملی بین نوکلئوتیدها است. اگرچه آنزیم دنابسپاراز، نوکلئوتیدها را براساس رابطۀ مکملی مقابل هم قرار میدهد ولی گاهی در این مورد اشتباهی هم صورت میگیرد؛ بنابراین آنزیم دنابسپاراز پس از برقراری هر پیوند فسفودی استر، برمیگردد و رابطۀ مکملی نوکلئوتید را بررسی میکند که رابطۀ آن درست است یا اشتباه. اگر اشتباه باشد آن را برداشته و نوکلئوتید درست را به جای آن قرار میدهد. برای حذف نوکلئوتید نادرست باید بتواند پیوند فسفودی استر را بشکند و نوکلئوتید نادرست را از دنا جدا کند. توانایی بریدن دنا را فعالیت نوکلئازی گویند که در آن پیوند فسفودی استر میشکند.
د. اگرچه هر پیوند هیدروژنی به تنهایی انرژی پیوند کمی دارد، ولی وجود هزاران یا میلیون ها نوکلئوتید و برقراری پیوند هیدروژنی بین آنها به مولکول دنا حالت پایدارتری میدهد. در عین حال، دو رشته دنا در موقع نیاز هم میتوانند در بعضی نقاط از هم جدا شوند، بدون اینکه پایداری آنها به هم بخورد. مثال این موضوع را میتوان در فرایندهای همانندسازی و رونویسی مشاهده کرد. توجه کنید هر چند افزایش تعداد فسفاتهای آزاد درون یاخته (عملکرد آنزیم دنابسپاراز)، نسبت به شکسته شدن پیوندهای هیدروژنی (عملکرد آنزیم هلیکاز)، دیرتر صورت میگیرد. اما این شکستن پیوندهای هیدروژنی، موجب کاهش پایداری مولکول دنا نمیشود.