از نظر حکمت متعالیه روح انسانی آخرین درجۀ تکاملی است که موجودات زنده میتوانند به آن برسند (یعنی در عالم طبیعت، درجۀ نهایی تکامل وجود دارد که همان روح انسانی است). ظرفیت روح انسان پایان ندارد و روح میتواند به هر مرتبۀ کمالی در جهان (یعنی کل جهان مخلوقات که شامل ماوراءالطبیعه هم میشود)، دست یابد. مراحل تکاملی طبیعت، وقتی از گیاه و حیوان میگذرد و به انسان میرسد، ظرفیتی بینهایت پیدا میکند و به هیچ درجهای از کمال قانع نمیشود، بنابراین روح انسانی آخرین درجۀ کمالی در عالم طبیعت است، نه در عالم مخلوقات. (رد گزینۀ 3)
گزینۀ 1: مراحل تکاملی در طبیعت یعنی مراحل گیاه و حیوان و نهایتاً روح انسانی، بدون اختیار طی میشوند، اما بعد از رسیدن به مرحلۀ روح، این خود انسان است که میتواند با اختیار خود مسیر کمالات ماوراءالطبیعی را طی کند یا مسیر انحطاط را.
گزینۀ 2: هیچ گیاه و حیوانی غیر از انسان نمیتواند به درجۀ کمالی روح برسد و استعداد رسیدن به این درجه فقط در انسان نهفته است، پس مقصود از اینکه «روح انسانی آخرین درجۀ تکاملی است که موجودات زنده می توانند به آن برسند» آن است که یک موجود زنده فارغ از اینکه انسان است یا غیر انسان، نهایتاً میتواند در جهان طبیعت به درجۀ کمالی روح انسانی برسد، نه چیزی فراتر از آن. البته که در مقام عمل، فقط انسان است که میتواند به چنین درجهای برسد و سایر موجودات زنده محال است دارای روح انسانی شوند.