در سده‌های هفدهم تا بیستم، اقتصاد گسترده‌ای شکل گرفت و جوامع غربی را به صورت جوامع مرکزی درآورد و بدینسان بر روابط بین الملل تأثیر گذاشتند. ـ فرهنگ کشورهای غیرغربی در حاشیهٔ روابط و سازمان‌های سیاسی و اقتصادی جهانی وضعیتی متزلزل داشت.

در سده‌های هفدهم تا بیستم، نظام گسترده‌ای شکل گرفت که نتوانست سرنوشت تعاملات فرهنگی را تابع روابط سیاسی قرار دهد. ـ فرهنگ‌ها و تمدن‌های مختلف هر یک در بخشی از جهان، حاکمیت سیاسی مربوط به خود را به‌وجود آورده بودند.

فرهنگ‌های مختلف می‌توانستند از مرزهای جغرافیایی خود از طریق روابط تجاری یا گفت‌وگوهای مستقیم علمی و معرفتی عبور کنند. ـ اگر برخی از کشورها مورد هجوم نظامی قرار می‌گرفتند، در صورتی که از ظرفیت‌های فرهنگی برتری برخوردار بودند گروه مهاجم را درون خود هضم می‌کردند.

در دو سدهٔ نوزدهم و بیستم، سازماندهی سیاسی و اقتصادی جدیدی شکل گرفت که جوامع غربی را به صورت جوامع مرکزی و دیگر جوامع را به صورت جوامع پیرامونی درآورد. ـ فرهنگ‌ها و تمدن‌های مختلف هر یک در بخشی از جهان، حاکمیت سیاسی مربوط به خود را به‌وجود آورده بودند.