اکنون کشوری مثل کنیا را درنظر بگیرید که از نظر عوامل تولید با دو کشور ایران و برزیل یکسان است. اگر کنیا همۀ امکانات خود را بر تولید غذا متمرکز کند، میتواند 20 واحد غذا، و اگر به پوشاک تخصیص دهد 10 واحد پوشاک تولید کند. همانطور که میبینید کنیا در تولید غذا و پوشاک نسبت به ایران و برزیل مزیت مطلق اقتصادی ندارد؛ یعنی هیچکدام از آن دو کالا را به صرفه تولید نمیکند؛ یا به عبارت دیگر، هزینۀ تمام شده هر دو کالا در کنیا از دو کشور دیگر بیشتر است و این کشور مجبور است برای تولید مقدار مشخصی از کالا، منابع بیشتری را صرف کند. آیا به نظر شما کشور کنیا به هیچ وجه امکان تخصصی شدن و حضور در تجارت جهانی را ندارد؟ اقتصاددانان در این حالت، مفهوم «مزیت نسبی» را به کار میبرند و میگویند هرچند کنیا در غذا و پوشاک، نسبت به دیگر کشورها مزیت مطلق ندارد، در کشور خود در تولید غذا نسبت به پوشاک مزیت نسبی دارد. بنابراین باید در صنعت غذا متمرکز شود و پوشاک مورد نیاز خود را از برزیل وارد کند. به عبارت دیگر، هزینه فرصت تولید غذا در کشور کنیا، کمتر از هزینه فرصت تولید پوشاک است و همین امر باعث میشود تا کنیا منابع کمیاب خود را بیشتر به تولید غذا، اختصاص دهد.