«لم یَکُن أحدٌ مِنّا یظنّ أنَّ جدّي یقدرُ علی أن یَصعُدَ من قِمَّة ذلک الجَبل!»:
1 )
احدی از ما نپنداشته بود که پدربزرگم قدرت بالا رفتن از نوک این کوه را داشته باشد!
2 )
هیچیک از ما گمان نمیکرد که پدربزرگ قادر باشد از قلّهٔ آن کوه بالا برود!
کسی از ما نمیپنداشت که پدربزرگم بتواند از قلّهٔ آن کوه بالا برود!
4 )
کسی از ما گمان نمیکند که پدر بزرگم قادر به صعود به نوک این کوه باشد!