معنی و مفهوم همهٔ گزینهها درست است بهجز: .................
1 )
خدا آن ملّتی را سروری داد / که تقدیرش بهدست خویش بنوشت (خدا آن ملتی را ارجمند میکند که سرنوشتش را با دست خود بنویسد.)
2 )
گر بر کنم دل از تو و بردارم از تو مهر / آن مهر بر که افکنم، آن دل کجا برم؟ (اگر به تو علاقهمند نباشم، علاقهٔ خود را به چه کسی نشان دهم و به چه کسی دل ببندم؟)
3 )
همه عالم تن است و ایران دل / نیست گوینده زین قیاس خجل (تمام دنیا مانند تن انسان است و ایران مانند قلب است، گوینده از این مقایسه شرمنده نیست.)
با زبان عقربک میگفت عمر / میروم بشنو صدای پای من (عقربهٔ ساعت میگفت: عمر من به سرعت میگذرد، صدای پای من را بشنو)