عیّن الأقرب في مَفهومِ العبارة: «کُنتُ ساکتاً و لم أقُل کلِمَةً لأنّني کنتُ لا أعرفُ شیئاً عَنِ الموضوعِ!»
1 )
زبان درکش ای مرد بسیاردان / که فردا قلم نیست بر بیزبان
2 )
مجال سخن تا نبینی ز پیش / به بیهوده گفتن مبر قدر خویش
تا ندانی که سخن عِین صوابست مگوی / و آنچه دانی که نه نیکوش جوابست مگوی
4 )
ای برادر گر تو هستی حق طلب / جز به فرمان خدا مگشای لب