با توجه به متن «فردای آن روز به خاطرم آمد که دیروز یکدست از بهترین لباسهای نودوز خود را به انضمام مایحتوی، یعنی آقای استادی مصطفی خان، به دست چلاقشده خودم از خانه بیرون انداختهام، ولی چون تیری که از شست رفته باز نمیگردد، یک بار دیگر به کلام بلند پایۀ «از ماست که برماست» ایمان آوردم و پشت دستم را داغ کردم که تا من باشم دیگر پیرامون ترفیع رتبه نگردم.» «داستان کباب غاز، محمد علی جمالزاده»
الف) یک «کنایه» در متن بیابید و معنی آن را بنویسید.
ب) آرایۀ «تضمین» را در متن پیدا کنید و بنویسید.
ج) بین واژههای «دست» و «شست» چه آرایهای وجود دارد؟
د) دو مورد از ویژگیهای زبانی نثر جمال زاده را بنویسید.
پاسخ تشریحی :
تحلیل ویدئویی تست
تحلیل ویدئویی برای این تست ثبت نشده است!