مفهوم حكايت زير در كدام گزينه آمده است؟
«روزی شخصي پيش بهلول بیادبی نمود، بهلول او را ملامت كرد كه چرا شرط ادب بهجا نياوردی؟ او گفت: چه كنم؟ آب و گل مرا چنين سرشتهاند. گفت: آب و گل تو را نيكو سرشتهاند، امّا لگد كم خورده است.»
1 )
زين صرفه كه در طينت ايام سرشتند / در باغ جهان مايه اگر هست ثمر نيست
2 )
سرشت تلخ چو دارد درخت اگر آبش / ز جوی خلد دهی تيره رنگ و تلخ بر است
گر كه نكو پروری ذات و سرشتت نكوست / تربيت قطرهای لؤلؤ و گوهر شود
4 )
صائب به ادب باش كه گردون ز حوادث / صد دست برآورده برای ادب تو
پاسخ تشریحی :
تحلیل ویدئویی تست
منتظریم اولین نفر تحلیلش کنه!