رقابت و دشمنی در درون دربار ساسانی، بیشتر شد؛ به طوری که در مدت چهارسال، بیش از ده نفر بر تخت شاهی نشستند. شورشهای فرماندهان و دخالت آنها در رقابتهای سیاسی، روحیه سپاهیان را تضعیف کرده و توان جنگی آنان را کاهش داده بود. مردم نیز به دلیل وجود نظام طبقاتی، بیعدالتیها و تبعیضهای اجتماعی و مالیاتهای سنگین، از حکومت ساسانیان ناراضی بودند. در اواخر دوره ساسانی، بر اثر طغیان رودهای دجله و فرات و شکسته شدن سدها، بخشهای وسیعی از زمینها و مزارع حاصلخیز در بینالنهرین که منبع درآمد مهمّی برای حکومت بود، از بین رفت. قحطی و شیوع بیماریهای طاعون و وبا، اوضاع را بدتر کرد.