همهٔ ابیات با سرودهٔ زیر قرابت مفهومی دارد؛ بهجز:
«گریه کنی اگر که آفتاب را ندیدهای / ستارهها را هم نمیبینی»
1 )
چو دی رفت و فردا نیامد به دست / حساب از همین یک نفس کن که هست
بسی تیر و دی ماه و اردیبهشت / برآید که ما خاک باشیم و خشت
3 )
اگر سختی بری ور کامجویی / تو را آن روز باشد کاندر اویی
4 )
گلستان که امروز باشد به بار / تو فردا چنی گل نیاید به کار